و محترمانه اسراء را به مدينه بفرستد ، بعد تبری بكند و بگويد خدا لعنتكند ابن زياد را ، من چنان دستوری نداده بودم ، او از پيش خود اين كاررا كرد . چه كسی اين كار را كرد ؟ زينب ( س ) چنين كاری را كرد . درآخر جملههايش اينطور فرمود : « يا يزيد كد كيدك واسع سعيك ناصب جهدكفوالله لا تمحو ذكرنا و لا تميت وحينا » ( 1 ) . زينب عليهاسلام به كسی كهمردم با هزار ترس و لرز به او يا اميرالمؤمنين میگفتند ، خطاب میكند كهيا يزيد به تو میگويم ، هر حقهای كه میخواهی بزن و هركاری كه میتوانیانجام بده ، اما يقين داشته باش كه اگر میخواهی نام ما را در دنيا محوبكنی ، نام ما محو شدنی نيست ، آنكه محو و نابود میشود تو هستی .چنان خطبهای در آن مجلس خواند كه يزيد لال و ساكت باقی ماند و خشمسراسر وجود آن مرد شقی و لعين را فرا گرفت و برای اينكه دل زينب ( س )را آتش بزند و زبان او را ساكت كند ، و برای اينكه زينب منقلب بشود ،دست به يك عمل ناجوانمردانه زد ، با عصای خيزران خود به لب و دنداناباعبدالله ( ع ) اشاره كرد . لا حول و لا قوش الا بالله العلی العظيم پاورقی : 1 - بحار الانوار ، جلد 45 ، صفحه 135 و اللهوف ، صفحه . 77 |