نتيجه دوم آن عده از بيخبران كه ميگويند : اديان حتى دين اسلام مردم را به ذهن گرايى سوق ميدهد
و آنانرا از مشاهده و تجارب حسى ممنوع ميسازد ، همان اشخاصى هستند كه از چشم خود براى خواندن آيات قرآنى استفاده نميكنند ، آنان پيش از نا توانى در برابر مسئوليت روز قيامت ، با محدوديت شناختى كه دارند ، بشريت را از وصول به واقعيت محروم ميسازند و اگر اين احتمال را بدهند كه شايد يك كتاب آسمانى كه محور دين است ، زندگى بدون فعاليت حواس
-----------
( 1 ) الملك آيه 10 .
-----------
( 2 ) فاطر آيه 22 .
[ 262 ]
طبيعى و ديگر ابزار شناخت را كه بوسيله همان حواس براى تأمين « حيات طيبه » ( حيات معقول ) ساخته ميشود ، زندگى نميداند بلكه آنرا مرگ زندگى نما ميداند ،
بايد شعلههاى وجدانشان را خودشان خاموش كنند . آياتى كه تهديد و توبيخ راكد ساختن حواس را بيان ميكند در موارد فراوانى آمده است از آنجمله :
النحل 108 و طه 124 و 125 و الفرقان 44 و 73 و النمل 80 و 81 و الروم 52 و 53 و 59 و 60 و الفاطر 14 و فصلت 44 و الزخرف 40 و الجاثية 23 و الاحقاف 26 و البقره 18 و 19 و 20 و 171 و الانعام 25 و الاعراف 179 و يونس 43 و هود 24 در آيه 38 و 39 از سوره الحاقه چنين آمده است :
فَلا اُقْسِمُ بِما تُبْصِرُونَ . وَ ما لا تُبْصِرُونَ ( سوگند به آنچه كه مىبينيد و بآنچه كه نمىبينيد ) .
اين آيه بالاترين ارزش را به ديدنىها ميدهد كه عظمت آنها با ديدن روشن ميشود . در آيه 36 از سوره الاسراء مسئوليت انسان را درباره حواس صريحا گوشزد كرده است :
اِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤآدَ كُلُّ اُولئكَ كانَ عَنْهُ مَسْئُولاً ( گوش و چشم و قلب همه اينها مورد مسئوليت است ) .