زعم و نظر و رأى و درايت در شناختها
اين سه مفهوم گاهى در يك معناى مشترك بكار ميروند و آن عبارت از تصديق و حكم به يك قضيه كه شناخت و درك آن از پنجاه درصد ببالا و حد اعلاى آن تا نود و نه درصد ميرسد ، نه صد در صد . اينگونه تصديق و حكم در دانشها و جهان بينىها و تحليلهاى هنرى و مسائل پيچيده زندگى فراوان است ، اگر چه با لغتها و تركيبات گوناگون ابراز ميگردند .
وقتى كه گفته ميشود : قضيه به زعم آن مدير چنين است ، مانند اينست كه گفته شود : قضيه به نظر و رأى آن مدير چنين است . اين تصديق و حكم در موارديست كه قضيه مورد تصديق و حكم بديهى نبوده و احتياج به بررسى علل و معلولات و نتيجه گيريهاى منطقى و استشمام و حدس و درايت داشته باشد .
البته اين پديدههاى چهار گانه از نظر شدت و ضعف رابطه مستقيم با معلومات و تجارب اندوخته ندارد . به اين معنى چنان نيست كه براى يك زعم و نظر و و درايت صحيح و مطابق واقعيت ، افزايش و فراوانى معلومات و تجارب كافى بوده باشد . اگر چه افزايش و فراوانى معلومات ميتواند مواد اوليه بسيار مفيد و ضرورى براى بوجود آمدن پديدههاى مزبور در قلمرو شناخت و حكم بوده باشد . زيرا هر يك از پديدههاى مزبور با معناى مشترك آنها كيفيت بسيطى است كه از مجموع معلومات و اندوختههاى تجربى و هوش و استعداد شخصى بوجود ميآيد . و بهمين جهت است كه اين معناى مشترك يا معناى هر يك از پديدههاى چهارگانه را نوعى خاص از شناخت مطرح ميكنيم . اين نكته را هم بايد توجه كنيم كه در اين پديدهها نوعى عمل ذهنى وجود دارد كه شناخته شده را در هدفهاى انتخاب شده مورد بهره بردارى قرار ميدهد و با همان عمل ذهنى است كه نقص شناخت از صد در صد جبران ميشود و تصديق و حكم زعمى و نظرى و رايى و درايى قدرت شناخت صد در صد را پيدا ميكند . جنبه عملى ذهنى اين پديدهها را در مبحث « انواع رابطه عملى ذهن با موضوع در پديده
[ 73 ]
شناخت » بررسى خواهيم كرد .