4 حكمت
شناختهاى مستند به حكمت كه در قرآن يكى از علل بعثت پيامبران معرفى شده است ، جامع همه شناختهاى والا ( معرفت ، تحير عالى ، شناخت عرفانى ) ميباشد . حكمت از اوصاف اقدس الهى است و درجه آن بالاتر از همه شناختها است ، بهمين جهت است كه خدا را با معرفت و عرفان و تحير نميتوان توصيف كرد ، يعنى نميتوان گفت : خدا عارف است ، خدا متحير است ، ولى اين توصيف درست است كه خداوند حكيم است . حكمت عبارتست از شناخت اجزاء عالم هستى و روابط آنها در يك كل هماهنگ وابسته به آفريننده كل هستى . اين شناخت نميتواند از عمل در مسير گرديدن تكاملى تفكيك شود . چنانكه نميتواند به تكميل همان فرد كه آن را بدست آورده است ، قناعت بورزد . كسى كه از شناخت حكمت برخوردار است ،
همه اعضاى قافله بشرى را در مسير اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَيْهِ راجِعُونَ مىبيند و سقوط هر يك از آن اعضاء را در مسير مزبور در صورتيكه قدرت براه انداختن آن عضو ساقط را دارا است ، سقوط خود مىبيند . بعبارت ديگر شخص حكيم مانند نماينده خدا در روى زمين است كه در رديف پس از پيامبران حركت ميكنند .
اين بود مختصرى از مباحث مربوط به شناخت از ديدگاه فلسفى و علمى كه در حقيقت مقدماتى براى شناخت از ديدگاه قرآن نيز بوده باشد . البته اين نكته را هم بايد در نظر داشته باشيم كه هر يك از مباحث گذشته قابل بررسيهاى مشروحترى ميباشد كه در اين كتاب نياوردهايم ، زيرا مقصود طرح مباحثى در شناخت بعنوان مقدمه براى تحقيق در شناخت از ديدگاه قرآن ميباشد .
[ 122 ]