1 تصديق با واحدهاى انعكاسى
اين فعاليت عبارتست از آن عمل ذهنى كه روى واحدهاى تصور شده انجام ميگيرد و با اين عمل آن واحدها به شكل قضيه در ميآيند ، مانند :
« آفتاب كروى است » . واحدهاى اين قضيه كه سادهترين اشكال قضايا است عبارتند از :
1 آفتاب . 2 كروى بودن . 3 رابطه ميان آن دو كه رابطه مثبت است .
واحد يكم و دوم از نمودهاى عينى بوسيله حواس به ذهن ما منتقل شدهاند .
واحد سوم كه عبارتست از رابطه ، اگر چه نمود عينى ندارد ، ولى واقعيت آن ،
از مشاهده اتصاف آفتاب با كرويت انتزاع شده است و پديده انتزاع خود يك عمل ذهنى است ، نه انعكاس محض . 4 حكم يا اذعان به وجود رابطه ميان موضوع و محمول كه قطعا عمل ذهنى است . با اين تحليل روشن ميشود كه در هر قضيهاى دو نوع عمل ذهنى وجود دارد :
عمل يكم انتزاع رابطه ، زيرا خود رابطه داراى يك نمود عينى در بيرون از حواس و ذهن نيست ، آنچه كه در بيرون از حواس و ذهن وجود دارد ، واقعياتى است با اوصاف و اجزاء و پديده و تشكل و اتحاد و انضمام آن اوصاف و اجزاء و پديدهها با واقعيات و بس . هنگاميكه ميگوئيم : ميان آفتاب و كرويت رابطهاى وجود دارد و يا ما بين علت و معلول رابطهاى وجود
[ 88 ]
دارد . در حقيقت حالتى از حالات آفتاب و كرويت را كه تشكل با اتحاد يا انضمام آن دو با يكديگر است ، انتزاع ميكنيم .
عمل دوم اذعان با حكم بوجود رابطه ميان اجزاء قضيه است كه تصديق ناميده ميشود . [ 1 ]