نتايج آياتى كه در اين مبحث مطرح شده است
نتيجه يكم پديده ظن كه عبارتست از انكشاف بيش از پنجاه درصد
-----------
( 1 ) التوبة آيه 118 .
-----------
( 2 ) الحاقة آيه 17 تا 21 .
-----------
( 3 ) الحجرات آيه 12 .
-----------
( 4 ) الاسراء آيه 52
-----------
( 5 ) النجم آيه 28
[ 204 ]
واقعيت تا نود و نه درصد [ البته بكار بردن كميت در تفسير پديدههاى ذهنى صرفا براى توضيح است ] بطور طبيعى ارتباط انسان را با واقعيت تضمين نميكند ،
مخصوصا در موارديكه در مقدمات ظن ، هواهاى نفسانى نقش داشته باشد . اين نقش در آيه قرآنى تذكر داده شده است :
اِنْ يَتَّبِعُونَ اِلاَّ الظَّنَّ وَ ما تَهْوَىْ الْأَنْفُسُ 1 ( آنان تبعيت نمىكنند مگر از ظن و از آنچه كه نفسها ( غرايز حيوانى ) مىخواهد ) علت اين عدم تضمين آنست كه موقعى كه يك قضيه از نظر انسان ، از حالت بيطرفى خارج شده و ثبوت آن ترجيح پيدا مىكند ، اين ترجيح غالبا مستند به دليل و برهان قطعى نيست و الا موجب علم و يقين مىگشت نه ظن ، بلكه مستند به تمايلات و خواستههاى طبيعى شخصى است ، در نتيجه در ارتباط با واقعيات و كشف آنها نميتوان به ظن محض تكيه نمود . عقل سليم و شعور سالم در مسائل حياتى نيز موقعيكه حيات با مخاطرات روبرو شود ، با ظن و گمان ورود به مخاطره را تجويز نميكند نتيجه دوم اگر در آياتى كه مخالفت ظن را با واقعيات و محكوميت آنرا گوشزد مىكند . دقت كنيم ، خواهيم ديد : ظن در مواردى محكوم شده است كه اصل حيات ابدى و مسائل مربوط به آن ، مطرح شده است و ميدانيم كه اصل حيات ابدى و مسائل مربوط به آن را ميتوان از روى علم و يقين درك كرد .
نتيجه سوم اكثريت انسانهاى روى زمين در تشخيص « حيات حقيقى » از ظن پيروى مىكنند و تحمل مشقت در راه تحصيل علم و يقين نمىكنند ، زيرا خود طبيعى مردم را سهل گرا و آسايش طلب و تابع « بارى بهر جهت » مينمايد .
شايد مردم فراوانى در اين دنيا بدون اينكه طعم و يقين را در ماوراى پديدههاى طبيعى محض كه پيرامون آنان را فرا گرفته است نچشند و اگر هم حالت اقناعى در خود احساس كنند ، چنان بى پايه است كه اولين چون و چرا آنان
-----------
( 1 ) النجم آيه 23 .
[ 205 ]
را در امواج ترديد و ظن و ابهام فرو مىبرد . اسفناكتر و رنجآورتر از اين پا در هوائى شناختها ، حجت و تكيهگاه بودن اين اكثريت است كه انسانهاى بيخبر آنرا به رخ حمايت كنندگان « حيات معقول » كشيده و مىگويند : تو بهتر مىفهمى يا اكثريت ؟ و نمىفهمند كه حقيقت چنانكه تابع زيبائى و زشتى چشم و ابرو و نژاد نيست ، همچنين پيرو اكثريت نيز نمىباشد . همه اكتشافات و اختراعات و تحولات سازنده تاريخ بوسيله اقليتها و فرد فرد انسانها صورت گرفته است در حاليكه اكثريت مشغول خور و خواب و جست و خيز و كشتار همديگر در راه خود محورىها مىباشد .