قسم سوم حيرت ناشى از شك و ترديد .
در اين قسم فعاليتى براى بر طرف كردن حيرت در ذهن بوجود ميآيد كه ترديد را برطرف بسازد . ترديد عبارتست از نوعى نوسان ذهن در تشخيص خصوصيتى كه در موضوع مشكوك متحمل است . بعنوان مثال شخصى نميداند كه دوستش از سفر آمده است يا نه ؟ اين ترديد تحليل ميشود به : 1 دوستى كه او دارد . 2 اين دوست به سفر رفته است . 3 قرار بود آن دوست امروز از سفر خود باز گردد . اين سه عنصر معلوم است . 4 احتمال ميرود كه امروز از سفر باز نگشته باشد . اين عنصر چهارم كه عبارتست از بازگشتن از سفر در اين روز ، مجهول است ،
يعنى هم بازگشتن محتمل است و هم بازنگشتن . مطابق قرار بازگشت از سفر در اين روز ، حيرتى در انسان بوجود ميآيد ، و هر اندازه كه بازگشت از
[ 118 ]
اهميت برخوردار باشد ، بهمان اندازه برطرف كردن اين شك و حيرت جدىتر تلقى ميگردد . براى توضيح بيشتر درباره اين قسم به « مجلد ششم از كتاب تفسير و نقد و تحليل مثنوى ص 646 » مراجعه شود . اين سه قسم از حيرت در صورت احساس لزوم وصول به واقعيت ، ناراحت كننده بوده و متحير همواره يك حالت مبارزه با آن را در درون خود احساس ميكند .