بخش دوم انواع و ابعاد شناخت از ديدگاه قرآن
شناخت و ابعاد آن از ديدگاه قرآن
در حدود 730 آيه در قرآن مجيد ، شناخت و انواع و ابعاد و وسايل و انگيزهها و نتايج آنرا مطرح نموده است . اين فراوانى و تأكيد آيات درباره شناخت و مسائل مربوط به آن ، نه براى آنست كه مردم بنشينند و درباره اين پديده و مسائل مربوط به آن ، بطور حرفهاى و تجريدى بينديشند و انرژيهاى گرانبهاى مغزى و روانى خود را در توصيف و استدلال به طرح يكعده مفاهيم انتزاعى محض و غير قابل بهره بردارى در « حيات معقول » مستهلك نمايند .
بلكه فراوانى آيات و تأكيد آنها در مسائل مربوط به شناخت ، هيچ هدفى جز تفسير و توجيه « حيات معقول » ندارد . باين معنى كه هر فرد و جامعهاى اگر بخواهد از يك « حيات معقول » كه در قرآن با « حيات طيبه » ( زندگى پاك ) برخوردار شود ، حتما و بالضروره بايد رابطه خود را با شناخت و انواع و ابعاد و وسائل و انگيزهها و نتايج آن با منطق واقعى آن حيات ، تصفيه نمايد . بعبارت ديگر شناخت از ديدگاه قرآن آن روشنائى است كه « حيات معقول » آدمى را تفسير مينمايد و آنرا از زندگى معمولى نا معقول جدا مىكند . بهترين دليل براى اثبات اينكه شناخت صحيح عنصر اساسى « حيات معقول » است ، آيه مباهله در قرآن است كه به پيامبر اسلام دستور زير داده مىشود :
[ 214 ]
فَمَنْ حاجَّكَ مِنْ بَعْدِ ما جائَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ اَبْنائَنا وَ اَبْنائَكُمْ وَ نِسائَنا وَ نسائَكُمْ وَ اَنْفُسَنا وَ اَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبينَ 1 ( اگر كسى پس از آنكه براى تو علم به حقيقت روى داده است ، با تو به احتجاج برخيزد ، بگو بياييد هر دو طرف ، فرزندان و زنها و خودمان را بياوريم ، سپس مدعى و عقيده خود را با نهايت توجه و گرايش با خدا در ميان بگذاريم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار بدهيم ) .
مشاهده مىشود كه پيامبر اسلام علم به حقيقت را كه براى او حاصل شده است ، مخالفت با آنرا مستحق لعنت خداوندى دانسته است . ميتوان گفت كسانيكه به بحث و تحقيق در پيرامون شناخت و مسائل مربوط به آن ميپردازند بدون آنكه رابطه آنها را با حيات « آنچنانكه هست » و « آنچنانكه بايد » در نظر بگيرند ، در حقيقت ميخواهند به تفسير و توضيح زندگى جاندارى بپردازند كه كه مرده و جان خود را از دست داده و تنها اعضاى بيجان آن را براى بررسى بر نهند دلايل اين مدعا بدينقرار است : دليل يكم آيات فراوانى در قرآن مجيد ارزشهاى حياتى شناخت را بطور جدى مطرح مىكند . اين ارزشها بقدرى با اهميت بيان شده است كه ميتوان گفت : زندگى بدون شناخت و معرفت از ديدگاه قرآن ، زندگى محسوب نمىشود . دليل دوم دستورات اكيد براى تحصيل شناخت و معرفت بوسيله بكار انداختن حواس و عقل و قلب و مفاد اين دستورات الزام قطعى انسانها به كوشش و تلاش در راه بدست آوردن شناخت و معرفت براى امكان پذير ساختن « حيات معقول » است ، نه براى ورزش فكرى و آرايش فعاليتهاى مغزى محض .
دليل سوم اهميت خاصى كه آيات قرآنى براى اثبات استناد شناخت و معرفت بخدا ابراز مينمايد ، با اينكه همه اجزاء خلقت و نمودها و روابط آنها مخلوق خداوندى بوده و مستند به مشيت الهى ميباشند ، با اينحال تذكر خاص
-----------
( 1 ) آل عمران 61
[ 215 ]
درباره اينكه پديده مقدس شناخت و معرفت مستند به خدا است ، كشف از اهميت حياتى پديده مزبور مينمايد . اكنون ميپردازيم به تفسير و توضيح آيات قرآنى درباره شناخت و مسائل مربوطه به آن :