نتيجه دوم ممنوعيت و حرمت قطعى از پيروى آن ادعاها
و مسائل مطرح شده است كه با دليل و برهان صحيح [ نه مغالطه بافى و سفسطه بازى ] كه موجب علم باشد ارائه نشود . آيه يكم در اين مبحث صريحا گوشزد مىكند كه انسان درباره گوش و چشم و قلب [ و ديگر وسائلى كه بران نشان
[ 240 ]
دادن و تماس صحيح با واقعيات ] كه در اختيار انسان قرار گرفته است ،
مسئول است . زيرا اين ابزار و وسائل براى تماس و ارتباط صحيح با واقعيات كه ملاك شناخت و گرديدن هستند ، ساخته شدهاند ، هر انسانى چه بخواهد و چه نخواهد ، حتى چه تفصيلا بداند و چه نداند ، بطور طبيعى در مىيابد كه آن وسايل و ابزار براى ارتباط صحيح با واقعيات در صحنه ( حيات معقول » به وى عنايت شده است ، نه براى چيزى ديگر . اين مسئله در مباحث مربوط به حواس مشروحا بررسى خواهد شد . با اين فرض از كار انداختن اين وسائل و فريب دادن خود با منحرف ساختن آنها از فعاليتهاى حقيقى كه دارند ،
مساوى مبارزه با « حيات معقول » است كه نوعى خود كشى محسوب ميشود .