2 تصديق با واحدهاى تجريدى
واحدهاى اين نوع از تصديق عبارتند از مفاهيم تجريد شده مانند قضاياى رياضى كه از اعداد و علامات تشكيل ميشوند .
اعداد چنانكه در مباحث گذشته اشاره كرديم ، صورتهاى منعكس از نمودهاى عينى نيستند . زيرا آنچه كه در جهان عينى با حواس و ذهن ما ارتباط برقرار ميكنند ، اجسام و اشكال هستند كه با تعين مخصوص بخود از يكديگر جدا بوده و داراى مرزهاى مشخص ميباشند . ما با توجه به هر يك از آن تعينها ميتوانيم آن را معدود تلقى كرده سپس از همه خصوصيات و هويت آن معدود صرف نظر كرده ، مورد شمارش قرار بدهيم . در اين شمارش ، ذهن عملى بنام عدد انجام ميدهد كه در تلفظ با يك و دو و سه و در كتابت با نقش معينى آنها را مانند 1 ، 2 ، 3 ابراز ميكنيم ، ولى هويت عدد يك عمل ذهنى خالص است كه نه تنها قابل تطبيق به هيچ نمود عينى نيست ، بلكه خود نيز نمود مشخصى در ذهن ندارد . يعنى هيچ ذهنى نميتواند نمودى را بعنوان عدد در خود مشاهده نمايد . و اما علامات مانند « » « » نيز از يك نمود قابل انعكاس در ذهن حكايت نميكنند ، بلكه اشاره به تفكيك عددى از عدد ديگر يا ضميمه عددى به عدد ديگر ميباشند و يا بيان كننده نسبتى ميان دو عدد يا دو گروه از اعداد ميباشند
[ 1 ] درباره تصور و تصديق كه يكى از اساسى ترين مباحث منطق است ، تحقيقات فراوانى بوسيله منطق دانان شرقى و غربى صورت گرفته است .
براى آشنائى تخصصى با اين مبحث رجوع به كتاب تصور و تصديق صدر المتألهين شيرازى لازم است .
[ 89 ]
و در هر حال مفاد علامت در هيچ يك از حالات و اعمال رياضى نمايانگر شكل و صورت عينى در اعداد كه خود هيچ گونه نمودى ندارند ، نيستند . بدين ترتيب هيچ يك از قضاياى رياضى داراى واحدهاى منعكس از نمود عينى نميباشند . هم چنين آن قسم از قضاياى منطقى كه داراى واحدهاى كلى ميباشند مانند قوانين علمى كه از واحدهاى كلى تشكيل ميشوند و چنانكه در بحث بعدى ( تجريد ) متذكر خواهيم گشت ، همه مفاهيم كلى امور تجريدى بوده و قابل انطباق مستقيم بر نمود عينى نيستند .