قسم دوم حيرت ناشى از جهل
ذهن ابتدائى انسانى در برابر پديدهاى كه موجب حيرت او ميگردد ، حالات مختلفى دارد :
يك بروز حيرت در ذهنى كه حتى درباره خود تحير هم چيزى نميداند ،
يعنى نمىفهمد كه ذهن او بجهت جهل به واقعيت در حيرت فرو رفته است و آيا اين حيرت قابل بر طرف شدن هست يا نه .
دو ركود ذهن در موقع حيرت و احساس نكردن اينكه ذهن با اين حيرت مبارزه كرده و آنرا مرتفع نمايد . البته اين ركود ذهنى اگر ناشى از ناتوانى بوده باشد ، حيرت دوامى پيدا نميكند و در اندك زمانى ذهن خود را از روياروئى با واقعيت حيرت انگيز منصرف مينمايد ، زيرا فرض اينست كه ذهن قدرت بر طرف ساختن حيرت را ندارد كه به توقف خود ادامه داده و تدريجا با روش منطقى آنرا منتفى بسازد . و اگر متحير از توانائى ذهنى برخوردار باشد ركود ذهنى او همان توقف فعال است كه در صدد مرتفع ساختن حيرت ميباشد .