بايد از احسن پيروى كرد و احسن را ابراز نمود
3 برخى از آيات دستور به پيروى از احسن مينمايد ، مقصود از احسن گفتار و انديشه بهتر مىباشد . البته ميدانيم كه منظور از احسن زيبائى محض
-----------
( 1 ) الاعراف 105 .
-----------
( 2 ) الاعراف 169 .
-----------
( 3 ) المؤمن ( غافر ) آيه 5 .
-----------
( 4 ) الانعام آيه 73 .
[ 224 ]
نيست كه تنها حس زيبا جوئى آدمى را اشباع مينمايد ، بلكه مقصود انطباق بر واقعيت است كه خود زيباترين زيباها است . شناخت غير مطابق واقع هر اندازه هم داراى مفاهيم خوشايند باشد ، همينكه احساس شد كه مطابقت با واقع ندارد ، به زشتترين زشتها مبدل ميگردد و اين معنى براى احسن در آياتى از قرآن آمده است .
1 وَ مَنْ اَحْسَنُ ديناً مِمَنَّ اَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ 1 ( و كيست داراى دين نيكوتر از كسى كه خود را بخدا تسليم كرده در حاليكه احسان كننده [ يا نيكوكردار ] است ) .
2 وَ جادِلْهُمْ بِالَّتى هِىَ اَحْسَنُ 2 ( و با آنان به نيكوترين وجه بحث و گفتگو كن ) .
چنانكه واضح است مقصود از احسن در اينگونه آيات زيبائى محسوس از نمودهاى عينى نيست ، بلكه معناى احسن مطابقتر با واقع و منطقىتر ميباشد . آياتى كه لزوم پيروى از احسن را گوشزد ميكند ، متعدد است از آنجمله :
3 فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ اَحْسَنَهُ 3 ( بشارت بده به آن بندگان من كه گفتار را ميشنوند و از احسن آن گفتار پيروى مينمايند ) .
آن بندگان الهى موفق به رشد و كمال خواهند بود كه احسن بگويند و احسن بشنوند .
4 وَ كَتَبْنا لَهُ فىِ الْأَلْواحِ مِنْ كُلِّ شَيْئىٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصيلاً لِكُلِّ شَيْئىٍ فَخُذْها بِقُوَّةٍ وَ أْمُرْ قَوْمَكَ يَأْخُذُوا بِاَحْسَنِها سَأُريكُمْ دارَ الْفاسِقينَ 4 ( و براى موسى ( ع ) در الواح از هر چيز موعظه و تفصيل براى همه چيز نوشتيم
-----------
( 1 ) النساء آيه 125 .
-----------
( 2 ) النحل آيه 125 .
-----------
( 3 ) الزمر آيه 18 .
-----------
( 4 ) الاعراف آيه 145 .
[ 225 ]
اين الواح را با قدرت بگيريد و قوم خود را دستور بده كه احسن آنها را بگيرند ، من بزودى جايگاه منحرفين را بشما نشان خواهم داد ) .
البته مفهوم « باحسنها » آن نيست كه محتويات آن الواح داراى احسن و غير احسن بوده است ، بلكه منظور اينست كه هر كسى با نظر به موقعيت دينى خود از آنها بهره بردارى نمايد . مسلم است كه با اجراى اين دستور بزرگ و سازنده ، شناختهاى حاصله از ارتباطات با واقعيتها ، مطابق با واقعيت بوده معرفت و شناختهاى صحيح بر فضاى جامعه حكومت خواهد كرد .
5 وَ قُلْ لِعِبادى يَقُولُوا الَّتى هِىَ اَحْسَنُ اِنَّ الشَّيْطانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ اِنَّ الشَّيْطانَ كانَ لِلْأِنْسانِ عَدُوّاً مُبيناً 1 ( و بگو به بندگانم آنچه را كه احسن است بگويند ، قطعا ، شيطان ميان آنان به تحريك فساد مىكند ، البته شيطان براى انسان دشمنى است آشكار ) .
6 فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الْزُّورِ 2 ( اجتناب كنيد از بتهاى پليد و اجتناب كنيد از گفتار بى اساس ) .
عبارتست از گفتار خلاف واقع و مبنى بر خيالات و پندارهاى بى حقيقت و غير ذلك . بعضى از روايات « قول زور » را به غناء تفسير نموده است . بنظر ميرسد ، غناء هم بدانجهت كه داراى محتواى واقعى نيست و تنها نمودى است كه واقعيتى جز خود ندارد ، مشمول « قول زور » ميباشد .