نتايج آياتى كه در اين مبحث مطرح شده است
نتيجه يكم حذف و انتخاب خيالبافانه ، درباره واقعيات ، موجب ساييده شدن دندانههاى قانون گير تعقل و انديشه ميباشد . واقعيات در ذهن شاعر حالت لغزندگى پيدا ميكنند و اصالت خود را از دست ميدهند . بهمين جهت است كه پيروان شعراء همواره انسانهاى فرارى از واقعيات و حقايق ميباشند ، شعراى خيالباف ميخواهند كهكشانها و كازارها را گردى از كوى معشوق معرفى نمايند و گردى كه از زير سم اسبان در ميدان جنگ بر ميخيزد و در خيال آنان يك طبقه از زمين را به طبقات آسمان ميفزايد و در نتيجه « زمين شش شد و آسمان گشت هشت » يكى ديگر ميگويد :
آنقدر بار كدورت به دلم آمده جمع
كه اگر پايم از اين پيچ و خم آيد بيرون
لنگ لنگان در دروازه هستى گيرم
نگذارم كه كسى از عدم آيد بيرون
نتيجه دوم شعر بى اساس كه مبتنى بر خيالات و استهلاك ذوق هنرى و حذف و انتخاب بى پايه درباره واقعيات است ، در نظر آگاهان و خردمندان مورد اعتماد نميباشد ، زيرا اينگونه شعر هيچ اصل و قانونى نميشناسد .
نتيجه سوم شعراى خيالباف ساختمانى را در ذهن خود ميسازند كه فقط براى تسليت در برابر درد و رنج فرار از حقايق ، يا نشان دادن اوج فكرى بمردم ميباشد ولى خود آنان هرگز به اين ساختمان وارد نميشوند ، چون خود
-----------
( 1 ) الشعراء آيه 224 تا 227 .
[ 208 ]
بهتر از همه ميدانند كه مصالحى را كه در آن ساختمان بكار بردهاند پوچ و خيال محض است .
نتيجه چهارم پديده شعر و به فعليت رسانيدن نبوغ شعرى مطلقا محكوم نبوده ، بلكه در صورتيكه داراى محتويات واقع بينانه و نمايانگر چهرههائى از واقعيت و با هدف گيرىهاى مثبت بوده باشد ، قطعا مطلوب است ، چنانكه در آيه شماره 5 ملاحظه نموديم و در روايت معروف آمده است كه انّ من البيان لسحرا و من الشّعر لحكمة ( برخى از بيانها سحر و بعضى از شعرها حكمت است ) .
با نظر بهمين آيه و روايت معروف و ملاك لهو و لعب در انديشه كاملا روشن ميشود كه شعر يك وسيله بسيار عالى براى بيان واقعيات است و با اين خصوصيت شعر از ديدگاه اسلام كاملا مطلوب است و ميتواند خدمت بزرگى در رشد و اصلاح انسانها انجام بدهد و اگر شعر وسيله تخدير و تحريك خيالها و پندارهاى بىاساس و راكد كردن تعقل و وجدان بوده باشد ، محكوم است .