فهرست مطالب
مطالب صفحه
رسالت انسانى از ديدگاه تاريخ 4
بحثى در ريشه اساسى اين سئوال كه آيا انسانيت رسالتى دارد ؟ 8
پس سه گروه مزبور چه مىگويند ؟ 10
حقيقتى بنام انسانيت كه موضوع رسالت انسانى است با ماشين بودن انسان سازگار نمىباشد 11
نوع يكم مختصات انسانى از نظر ماهيت 12
نوع دوم مختصات انسانى از نظر رابطه با ديگران 16
انعكاس طبيعى مختصات انسانى در كالبد مادى او نمىتواند انسان را ماشين معرفى نمايد 17
اصول ششگانه براى اثبات انسانيت و نياز آن به رسالت :
اصل يكم 22
اعتراض به اصل يكم 23
بدون پذيرش جهانى وسيعتر از عالم طبيعت ، نمىتوان افكار بشرى را از بن بست جهان نجات داد 24
اصل دوم 25
اصل سوم 26
[ 308 ]
مطالب صفحه
اصل چهارم 27
اصل پنجم 27
اصل ششم 28
نتيجه كلى بررسى در اصول ششگانه 28
پس انسانيتى كه براى او رسالتى لازم است وجود دارد 29
ناتوانى مكتبهاى فلسفى از اصلاح انسانها ، دليل ديگريست براى اثبات ضرورت رسالت انسانى 31
رسالت انسانى دو عنصر اساسى دارد : شناخت انسان و دگرگون ساختن او در راه تكامل 33
دو عنصر اساسى انسان :
1 عنصر انطباق با واقعيتهاى جارى طبيعى
2 عنصر آرمانى و اوتوپيايى 37
تعريف رسالت 42
منبع رسالت 42
ملاك آن امتياز كه دارنده آن حق رسالت دارد 43
طرف پذيرنده رسالت 45
هدف رسالت 46
موضوع رسالت چشمهايست كه در سطح عميق روان انسانها مىجوشد 47
1 آرمانهاى ذاتى 2 آرمانهاى موضوعى 47
مدعيان رسالتهاى دروغين ، در سطح رودخانه تاريخ حبابهايى هستند كه بوسيله هوايى سر برمىكشند و به صخرههاى پايدار واقعيات برميخورند و فرو مىنشينند ، اگر چه جبر نمايشگاه تاريخ هر دو رسالت راستين و دروغين را براى نمايش حفظ مىكند 49
عامل يكم 50
[ 309 ]
مطالب صفحه
عامل دوم 50
عامل سوم 50
دو نوع اساسى رسالت : رسالت جزئى و رسالت كلى 54
قسم يكم رسالت جزئى 54
مواد رسالت كلى 59
1 جهان هستى 60
2 جهان هستى داراى معناى معقولى است 60
3 انسان در جهان هستى 62
4 انسان 62
1 آشنا ساختن انسان با خويشتن 62
2 اثبات احترام ذات 63
3 پذيرش تعهد انسانى برين 63
4 تعديل خود طبيعى 64
5 آزاد كردن انسان از مطلق سازىها 64
6 رها ساختن انسان از كابوس جبرهاى نمايشى و تقويت اختيار 66
سه مفهوم رهايى و آزادى و اختيار نبايد با همديگر مخلوط شوند 68
رهايى 68
آزادى 68
اختيار 68
7 تفكيك امتيازات جبرى از امتيازات تكاملى 68
امتيازات جبرى 69
امتيازات تكاملى 69
امتيازات جبرى عامل گسيختگى و جنگ و امتيازات تكاملى عامل پيوستگى و صلح 70
[ 310 ]
مطالب صفحه
رابطه امتيازات جبرى و امتيازات تكاملى 71
شناخت و ارزيابى هدف و وسيله 74
عامل تقسيم موضوعات و فعاليتها به هدف و وسيله 75
اهميت بررسى و تحقيق درباره هدف و وسيله 75
اگر موجوديت من هدف است ، موجوديت ديگران نيز هدف است و اگر موجوديت ديگران وسيله است ، من هم وسيله هستم 78
تعريف هدف و وسيله 79
دو اصل مهم تشخيص جنبه جبرى و اختيارى هدف و دريافت صحيح قدرت و اختيار و افزودن به آنها . اصل يكم 84
اصل دوم 85
نسبيت هدفها و وسيلهها 85
نسبيت و مطلق دو مفهوم مربوط به ناظر 86
ضوابط نسبيت هدفها و وسيلهها 87
حيات اصيلترين هدفها 88
هدفهاى درجه دوم حيات 90
موقعيتى كه مىتواند خود حيات را وسيله نمايد 90
دو ارزشى بودن حيات 91
حيات اصيلترين هدفها است اگر تبديل به ضد حيات نگردد 93
هدفهاى حياتى اجتماعى 94
دگرگونى موقعيت انسان هدفگير در مقابل هدف انتخاب شده 94
در كشف ابعاد متنوع هدف ، فاصلههاى زمانى و آگاهىهاى متنوع نقش اساسى دارند 96
راه منطقى انتخاب هدف و وصول به آن ، در ميان حلقههاى زنجيرى عوامل جبرى 97
[ 311 ]
مطالب صفحه
حيات انسانى بقدرى ابعاد متنوع دارد كه هيچ صندوق جبرى برونى نميتواند همه آن ابعاد را در خود جاى بدهد 100
هدف منطقى ، وسيلههاى حياتى 102
بايستى براى پيدا كردن هدف اعلاى حيات ، خود حيات را تفسير كنيم و شناسائى حقيقت و ابعاد حيات بدون در نظر گرفتن هدف اعلا پاسخگوى سئوال اصلى ما نخواهد بود 103
آشنائى با خود براى زيستن با خود و تفسير « از خود بيگانگى »
يك نظر اجمالى به تاريخ مفهوم « از خود بيگانگى » 108
اصطلاحاتى كه آشنايى با آنها براى شناخت پديده خود لازم است 110
تفسير « از خود بيگانگى » و انواع آن 112
نوع يكم از خود بيگانگى منفى 113
معناى يكم جهل و ناآشنائى با خود 113
جهل و ناآشنائى با خود با امكان علم و آشنائى يكى از پستترين انواع « از خود بيگانگى » است 114
معناى دوم خود باختگى ( خود را در ديگران ديدن ) 115
معناى سوم انكار خود 116
معناى چهارم خود را از دست دادن معاملهاى 117
معناى پنجم زيستن با خود مجازى بجاى خود حقيقى 118
معناى ششم هضم نكردن قدرتها و امتيازاتى كه در « خود » وجود دارد 120
خود هشيارى والا را از دست ندهيم تا هشيارىهاى تناقض انگيز و آزادىهاى پالانگونه ما را به تخديرهاى گوناگون كه نتايج همه آنها « از خود بيگانگى » است ، نكشاند 122
نوع دوم از خود بيگانگى مثبت 124
معناى يكم « از خود بيگانگى » مثبت در سمت و مقصد طبيعى و معمولى 125
معناى دوم از خود بيگانگى در گذرگاه تكامل 126
[ 312 ]
مطالب صفحه
هر احساس بيگانگى ناشى از احساس آشنائى است و هر بهرهبردارى از آشنائى از احساس بيگانگى و حقارت آن ناشى مىگردد 132
آن خودى را كه عالىترين محصول حيات است ، آن خودى را كه سرمايه ابديت است ، جز با سعادت ابدى نميتوان معامله كرد 134
آيا اصطلاح بازگشت به خود صحيح است ؟ 136
1 بازگشت به خود ربوده شده 137
2 بازگشت به مراعات اصول منطقى كه « خودهاى » بعدى را به جريان منطقى بيندازد 137
شكوفان شدن فطرت 139
فطرت چيست ؟ 141
فطرت از نظر حكيم ترمذى 142
علم است يا حقهبازى ؟ 146
تطبيق فطرت بر جريانهاى قانونى برخى از نيروهاى انسانى 148
تطبيق فطرت به جريان قانونى نيروهاى مركب 149
تطبيق فطرت به جريان قانونى نيروها و احساسات عالى 150
توجيه منطقى رابطه فرد و اجتماع 154
عناصر موجوديت فرد و ابعاد آن 155
رابطه فرد و اجتماع از ديدگاههاى گوناگون 157
ديدگاه يكم طبيعى معمولى 157
ديدگاه دوم از نظر رابطه قراردادى 158
ديدگاه سوم نظر به ماهيت انسان 158
ديدگاه چهارم از نظر اصالت 159
ديدگاه پنجم رابطه فرد و اجتماع از نظر ارزش 161
ارزش موضوعى فرد يا جامعه 163
آيا افزايش كميت افراد عامل افزايش ارزش است ؟ 164
[ 313 ]
مطالب صفحه
طرف برخوردار از ارزش 164
پديدهاى كه موضوع را با ارزش ساخته است 165
بهرهبردارى از نيروها و استعدادهاى مثبت و سازنده در راه زندگى آزادانه رو به هدف تكاملى 166
مقدمهاى بر شناسائى على بن ابيطالب ( ع ) نماينده رسالتهاى كلى 167
نمونهاى از جملات شخصيتهاى ملل غير اسلامى درباره على ( ع ) 171
يكم شبلى شميل 171
توضيحى در يك جمله شبلى شميل 171
دوم جبران خليل جبران 172
توضيحى درباره دو جمله از جبران خليل جبران 173
سوم ميخائيل نعيمه 174
توضيحى درباره جملهاى از ميخائيل نعيمه 175
چهارم ايليا پاوليچ پطروشفسكى 176
توضيحى درباره دو جمله از پطروشفسكى 176
پنجم جرج جرداق 177
توضيحى درباره سه جمله از جرج جرداق 178
چند جمله از بزرگترين متفكران و صاحب نظران اسلامى 181
يكم ابن سينا 181
توضيحى درباره سه جمله از ابن سينا 182
دوم حسن بن يسار بصرى 183
توضيحى در جملات حسن بصرى 183
سوم ابن ابى الحديد 183
توضيح جملهاى از ابن ابى الحديد 185
چهارم جلال الدين محمد مولوى 187
[ 314 ]
مطالب صفحه
پنجم محمد ابوالفضل ابراهيم 189
توضيحى در جملهاى از محمد ابو الفضل ابراهيم 189
ششم محمد عبده 190
توضيحى در جملات محمد عبده 190
على عليه السلام از ديدگاه توصيف خداوندى 195
آيات قرآنى در توصيف على بن ابيطالب عليه السلام 196
على ( ع ) از ديدگاه محمد 199
على از ديدگاه على ( ع ) 201
دو اصل بسيار مهم در شناخت شخصيتها 204
اصل يكم 204
اصل دوم 205
ادعاهاى بىاساس و منحرف ساختن واقعيات نتيجهاى جز هلاكت ندارد 211
نادانى به خويشتن اساس همه نادانىها است 212
مگر دروغ جز زبونى و بىشخصيتى علت ديگرى دارد 214
هيچ راهى جز راه حق به مقصد نمىرسد 216
ارتكاب زشتىها يا از ناتوانى است و يا از ستمگرى 218
اين است آن زندگى كه از ناچيزترين حركات مژگان تا عالىترين فعاليت مادى و روحىاش مىتواند تجسم يافته قانون بوده باشد 219
آنجا كه دين پرده تاريكى روى واقعيت مىكشد 221
شما مردم با اشتراك در هدفهاى غلط ، در آن جادههاى گمراهى هر چه حفر مىكنيد به آب نمىرسيد 225
از آن هنگام كه حق به من نشان داده شده است هيچ شكى نكردهام 226
كسى كه از اعماق واقعيات آگاه نيست ، نمىتواند از شك و ترديد در امان باشد 227
[ 315 ]
مطالب صفحه
چون خود را فريب ندادهام ، از هيچ كس فريب نخوردهام 229
با بينائى درونى و يقين ربّانى كه به گمراهى تبهكاران و هدايت خويشتن دارم ، باكى ندارم از اينكه به تنهائى در مقابل آنان بايستم اگر چه همه روى زمين را پر كرده و براى پيكار با من صفآرائى نمايند 232
خوددارى سازنده در مقابل وحشت ويرانگر 233
بينائى درونى و يقين ربّانى مافوق همه امتيازات 236
من با چشمى باين دنيا مىنگرم كه شايسته آن است 238
من شما را براى خدا مىخواهم و شما مرا براى تأمين تمايلات شخصى خود مىخواهيد . هدف من كجا و خواستههاى شما كجا 241
وفاء به پيمانها دمساز پايدار صدق است و من سپرى با كفايتتر از وفاء نمىدانم 245
كسى كه بداند سرنوشت نهائى او چيست حيلهگرى به راه نمىاندازد 245
آنجا كه حيلهگرى هشيارى ناميده مىشود ، هشيارىها به وسيله تخدير عامل خودخواهى از عرصه حيات رانده شدهاند 247
براى تبهكارىهاى خود اصل و قانون نتراشيم 248
چه مقدس و با ارزش است اين قانون گرائى و تكيه بر اصل در زندگى ،
به شرط آنكه براى نابود كردن اصل و قانون بكار نرود 249
من خود را عضوى از كاروان رو به كمال شما انسانها مىدانم 250
مرا در مقابل وظيفهاى كه انجام دادهام ، سپاس خوش آيند نگوئيد 253
آزاد ساختن شخصيت از چنگال تمايلات و روانه كردن آن به سوى خداوند و به سوى شما سپاسگذارى ندارد 254
گفتگويتان با من مانند گفتگو با جباران نباشد . در مقابل من تسليم محقّرانه نشويد و از ابراز واقعيات خوددارى نكنيد و با قيافه ساختگى و ظاهرسازى با من آميزش ننمائيد 255
هرگز گمان نكنيد كه من از شنيدن سخن حق احساس سنگينى خواهم كرد
[ 316 ]
مطالب صفحه
و خود را برتر از حق قرار خواهم داد 257
اگر عنايت خداوندى كه مالكتر از من به من است كفايتم نكند ، از خطا در امان نخواهم بود 258
قطعى است كه من و شما بندگان مملوك خداوندى هستيم كه جز او خداوندى وجود ندارد 259
من سزاوارترين مردم بر مردم هستم 260
آنچه كه اجتماع از من مىخواهد 262
حق يكم همواره خيرخواه و خيرانديش شما باشم 264
حق دوم تنظيم مسائل اقتصادى شما 264
حق سوم تعليم عمومى شما 266
حق چهارم تاديب و تربيت شما 268
حقوق من بر عهده شما 270
بيائيد ارزش رياست را از ديدگاه من دريابيد 271
خوشحال مىگشتم اگر به جاى واداشتن اجسامتان به جست و خيز و پايكوبى ،
ارواحتان را به پرواز در مىآورديد و رسالت انسانى خود را به قرون و اعصار آينده ارمغان مىفرستاديد 274
كاروانسالارى كه راه و مقصد را ميشناسد و خود را عضوى از كاروان ميداند ،
نه راه را گم ميكند و نه كاروان را گمراه مينمايد 275
خط مستقيم در ميان پيچاپيچترين خطوط 276
ملاك ذلت و عزت در رابطه همزيستى از ديدگاه پيشواى الهى 278
من با الطاف و عنايات ربّانى همه دردها و درمانها و تاريكىها و روشنائىها و صلاح و فساد شما را ميدانم . و با آن نور الهى كه در دلم مىدرخشد شما را اداره خواهم كرد . شما كه حتى نمىدانيد چه مىخواهيد نمىتوانيد مرا به دنبال خود بكشيد 279
ترس و وحشت از چه 282
[ 317 ]
مطالب صفحه
سستى براى چه ؟ 284
روز و شب تلاشى جز اين ندارم كه حق را از باطل تفكيك كنم ، اگر چه حق در درون باطل فرو رفته باشد 285
هدف من از پذيرش زمامدارى 287
چراغى روشنگر فرا راه انسانها 289
همه شما مىدانيد كه سزاوارترين مردم براى زمامدارى كسى جز من وجود ندارد 291
مادامى كه اجتماع و آشيانه زندگى خود را نشناختهايد رهبر واقعى خود را تشخيص نخواهيد داد و بالعكس 293
ناخود ساخته ، خود ساخته ، خدا ساخته 295
از خود بيگانگى معلول طبيعى ناخود ساختگى است 296
من نه اينم و نه آن 301
[ 318 ]