اگر عنايت خداوندى كه مالكتر از من به من است ، كفايتم نكند ، از خطا در امان نخواهم بود
من هم كه تا آخرين حدّ توانائىام در مسير حق حركت مىكنم ، ادعاى داشتن آن مطلق را نمىكنم كه هرگز از راه حقيقت منحرف نشوم . من هرگز خود را نايل به آن كمال مطلق نمىدانم كه خطا و اشتباه راهى به ذات من نداشته باشد . اشتياق روز افزون من به كسب كمال و تشديد دائمى تكاپويم در حركت به مقصد اعلاى هستىام ، خود گواه آن است كه آنچه كه بر من مطرح است ، ذات متحرك من رو به هدف اعلاى حياتم مىباشد ، مسلم است كه اين حركت و جنبش در سنگلاخها و خارستانهاى طبيعت و تمايلات طوفانى درون صورت مىگيرد .
با اينحال چگونه مىتوانم ادعا كنم كه من از سخن حق بىنيازم و من مافوق حق هستم و از هر گونه خطا در امانم .
در اين قلمرو حساس حيات تكاملى ، آنجا كه به كمال يافتهترين فرد انسانى ( محمد بن عبد اللّه ( ص ) ) گفته مىشود : « وَ لَوْ لا اَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَركَنُ اِلَيهِم شَيئاً قَليلاً اِذاً لَأَذَقناكَ ضِعْفَ الحَياةِ وَ ضِعْفَ المَماتِ ثُمَّ لا تَجِد لَكَ عَلَينا نَصيراً » 1 .
( اگر ما ( خداوند ) شخصيت ترا تثبيت نمىكرديم ، نزديك بود اندك تكيهاى بآن چشمگيران نمائى ، اگر چنين مىكردى دو برابر عذاب زندگى و مرگ گنهكاران را بر تو ميچشانديم و ديگر از ما براى خود يارى نمىيافتى ) من كه تربيت يافته اويم و با جاذبيت او در مسير كمال افتادهام ، جاى خود دارم .
حق يك موجود معين و محدود و داراى كيفيت مشخص و پيش ساخته و قابل خريد و فروش نيست كه بروم آن را خريدارى كنم و در جيبم بگذارم و با فكر راحت در جريان زندگى معمولىام نفس بزنم و منتظر پايان زندگى شوم . من حقيقت حق را براى شما با صراحت و كنايه گفتهام كه مانند رگههاى الماس در معادن انبوه ذغال
-----------
( 1 ) الأسرى 74 و 75 .
[ 259 ]
سنگ كشيده شده است . خطوط بسيار ظريف حق از ميان اشكال پيچاپيچ باطل مىگذرد ، بنابراين ، حركت در مسير حق همواره با طرد باطل است كه مانند خارهائى است كه شاخه گل را احاطه كرده است .
اكنون نتيجه قطعى اين دريافت راستين را درباره حق بشما اعلان مىكنم .
شخصيت آدمى حق را بدست نمىآورد ، بلكه با هر قدمى كه در راه حق با محو ساختن باطلهاى پيرامون آن ، برمىدارد ، بعدى از ابعاد شخصيت او حق مىشود .
هيچ ميدانيد كه عامل آرامش بخش من در تكاپوى حياتى در ظلمتكده طبيعت و در ميان طوفان تمايلات چيست ؟ اين عامل آرامش بخش عنايات ربانى است كه شامل حال رهروان با خلوص و صدق نيت است .
با تكيه باين خلوص كه حتى نيروى آن را هم از خدا ميدانم ، بخطا نخواهم رفت و در مهلكه معصيت سقوط نخواهم كرد .