ارتكاب زشتىها يا از ناتوانى است و يا از ستمگرى
ناتوانى در مقابل شهوات و هوى و هوسها و عجز در برابر خودخواهىها ،
يكى از دو عامل ارتكاب به پليدىها است ، زيرا افراد انسانى تا قدرت زندگى عقلانى و تحرك با مبانى وجدانى را از دست ندهند ، برده شهوات و هوى و هوسها و خودخواهىها قرار نمىگيرند . اين بردگى نهايت ناتوانى است كه ميتوان تصوّر نمود .
اين مطلب را همه محققان در علوم انسانى پذيرفتهاند كه پليدترين حالات اين بردگى نابود كننده ، دفاع از زشتىها و تلقى كردن پليدىها بعنوان شجاعت و دلاورى
-----------
( 1 ) ط 22 ج 1 ص 55 .
[ 218 ]
است . ما از بكار بردن عنوان شجاعت بلكه از بكار بردن كلمه قهرمان براى اين جان سوختگان دوزخ خيالات امتناع نمىورزيم ، بلكه بر خلاف توقع ، پس از اين ،
همه تبهكاران فردى و اجتماعى را شجاعان قهرمان نامگذارى خواهيم كرد اگر بپرسيد اين چه نامگذارى است ؟ پاسخ شما را با اين جمله مختصر بيان خواهيم كرد :
آيا نابود كردن عقل و وجدان و شخصيت و وابستگى به ديگر انسانها و گسيختن از آهنگ كل هستى مربوط به آفريننده هستى ، بوسيله يك تمايل هوسناك و يا يك خودخواهى بىاساس ، شجاعت و قهرمانى نيست ؟ ميگويند : يكى از خلفاى بنى عباس به بهلول ( عاقل ديوانه نما ) گفت : پارسايى و زهد تو اى بهلول در حدّ عالى است . بهلول پاسخ داد : زهد و پارسايى تو خيلى خيلى بالاتر و شديدتر از من است ، زيرا من از فريبندگىهاى دنيا و شهوات زودگذر و مخلوط به ناگوارىها اعراض كردهام ، تو از انسانيت و سعادت ابدى الهى .
عامل دوم ارتكاب زشتىها ستمگرى است . اگر چه با يك نظر دقيق ميتوان گفت : ستمگرى نيز از نتايج ناتوانى است . و بهر تقدير هر زشتى و انحرافى تجاوزى از حق و قانون است ، هر فرد و گروه و حتى جامعهايكه از حق و قانون تجاوز ميكند [ با اينكه عمل به حق عالىترين فعاليت فطرت پاك و خضوع به قانون شكوفان شدن عالىترين بعد شخصيت ميباشد كه احساس تكليف و تعهد است ] قدرت داشتن شخصيت را از دست داده است .
بنا بر همه ملاحظات تاريخى در زندگانى على بن ابيطالب ( ع ) نتيجهاى كه مورد قبول همه اهل تتبع و دقت ميباشد ، قدرتمندى بىنظير او است در داشتن شخصيت و حفظ فطرت از آلودگىها و پاك نگهداشتن احساس تكليف و تعهد چنين انسانى هرگز مرتكب زشتى و پليدى نمىگردد .