موقعيتى كه مىتواند خود حيات را وسيله نمايد
تنها يك موقعيت خاصّ است كه خود انسان مىتواند حيات را وسيله تلقّى نمايد . آن موقعيّت عبارت است از آن وضع روانى كه انسان توانسته است يكى از شئون حيات مانند انديشه را مافوق خود حيات تلقى كند و يا كمال ديگران را براى خود هدف اعلا تشخيص بدهد ، در اينحالت انسان حيات را مىتواند بعنوان وسيلهاى بداند كه او را به آن هدف مىرساند و يا اگر حيات در نظر انسان تا حدّ وسيله تلقى نشود ، بعنوان يك واقعيت مطلوب پذيرفته مىشود كه مىتواند در راه
[ 91 ]
وصول انسان به آن هدف اعلا ناديده گرفته شود .
گفتيم كه تنها خود انسان بايستى چنين موقعيتى را بدست بياورد كه از جنبه هدف مطلق بودن حيات دست بردارد ، نتيجهاى كه از ملاحظات گذشته بدست ما مىآيد ، اينست كه هيچ قدرت انسانى ديگرى اعم از فردى و اجتماعى ، نمىتواند حيات يك انسان را وسيله يا واقعيت مطلوب قابل صرف نظر تلقى نموده سپس آن را در مقابل هدفى كه تشخيص داده است ، ناديده انگارد . بنابراين يا بايستى خود انسان از راه منطق و وجدان چنان موقعيتى را بدست بياورد و يا فرد و گروهى كه در افق بالاترى قرار گرفتهاند ، هدف اعلا را براى او قابل درك و پذيرش بسازند و سپس حيات را براى او وسيله يا واقعيت مطلوب و قابل صرف نظر جلوه بدهند ، و او را راضى نمايند كه خود آن انسان دست از حيات بردارد .