نتيجه كلى بررسى در اصول ششگانه
براى استنتاج كلى از بررسى در اصول ششگانه ، يا بعبارت ديگر براى اثبات جهانى بودن پذيرش بنياد اصول ششگانه ، عبارات يكى از بزرگترين پيشتازان علم و فلسفه و انسان شناسى مغرب زمين را هم ، از نظر مطالعه كنندگان محترم ميگذرانيم :
« ما در نشان دادن اجمالى ظهور و سقوط تمدنها ، چهار عامل مهمّ را ملاحظه كرديم كه بطور قاطع در سرنوشت تحوّلى اجتماعات حكومت ميكند :
1 آن قانون ضرورى كه ميگويد : اگر هدف اعلائى وجود نداشته باشد ،
زندگى تمدنى يا غوطهور در لذتها ميگردد ، يا در تكرار رويدادهاى زندگى خشك و رنگ مات ، تدريجا تمركز شعور بشرى از بين ميرود .
2 جبر آهنين طبيعت كه بدست آوردن نيازهاى مادّى اساسى را ضرورى و حتمى ميسازد مانند طعام و لباس و مسكن . . . و نميتوان از تندى و خشونت اين قيود مادى كه در اشكال گوناگون وجود آدمى تثبيت شده است ، كاست ، مگر با رشد فهم انسانى كه بتواند انسان و ساير اجزاى طبيعت را هماهنگ بسازد .
3 تسلّط انسان بر انسان ، اين تسلّط جبرى دو جنبه ايست : جنبه شايسته آن
[ 29 ]
كه روش ضرورى را در تنظيم مصالح اجتماعى ايفاء مينمايد . جنبه ناشايسته آن كه از حدود ضرورى تنظيم مزبور متجاوز مينمايد ، تسلّط انسان بر انسان ، از اين جنبه ،
كشتار و تصادم است و بس .
4 اجتماعات پيشرفته همواره بطور قاطع از عامل چهارم حمايت ميكند و آن عبارت است از تحصيل رضايت اقناع كننده و وصول به آن .
در ميان تزاحم نشاطهائى كه مطلوب بشرى است ، سه نوع اساسى به رشد عامل چهارم كمك كرده است :
نوع يكم عواطف خانوادگى كه در روابط جنسى مجسّم ميشود .
نوع دوم تغذيه و بزرگ كردن كودكان .
نوع سوم گرايش به آگاهى فكرى كه در بهرهبردارى از تبادل افكار مجسم ميگردد .
به اين سه نوع نشاط ، فعاليتهاى بازرگانى در جوامع گسترش يافته هم اضافه ميشود .
ولى در ماوراى حدود اين احساسات و تحركهاى خصوصى ، يك رابطه عاطفى بزرگترى نيز وجود دارد و آن عبارت است از تقديس و تمجيد رو بافزايش نيرويى كه طبيعت به وسيله آن نيرو ، هدفهاى عالى انسانى را قابل وصول ميسازد و افرادى از انسانها را بوجود ميآورد كه ميتوانند آن هدفهاى عالى را با تشخيص آگاهانه ، تفكيك نمايند . اين تقديس و تمجيد اساس احترام انسان به انسان است .
اين تقديس و تمجيد است كه آزادى فكر بشر و عمل آن را كه براى استمرار حيات در تكاپو براى رسيدن بمراحل عالى و تازهتر كه در روى زمين ، ضرورى هستند ،
تأمين مينمايد 1 .