على عليه السلام از ديدگاه توصيف خداوندى
[ 196 ]
( آيات قرآنى در توصيف على بن ابيطالب عليه السلام ) خطيب بغدادى ( ابو بكر احمد بن على ) از اسماعيل بن جعفر [ راوى موثق ] . . .
از ابن عباس نقل كرده است كه : در قرآن سيصد آيه درباره على بن ابيطالب ( ع ) نازل شده است 1 . برخى از قدماء مانند طبرى و ابو نعيم ، رسالههايى بنام « ما نزل من القرآن فى على ( ع ) تاليف نمودهاند .
همچنين ابن حجر 2 و شبلنجى 3 از ابن عساكر از ابن عباس موضوع سيصد آيه را درباره على ( ع ) نقل كردهاند . ما تنها بچند آيه قناعت ميكنم :
يك « فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ » [ 4 ] .
( آدم ابو البشر كلماتى را از پروردگارش دريافت ) .
مقصود از اين كلمات « محمد و على و فاطمه و حسن و حسين ( ع ) است .
دو « اِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُم الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُم تَطْهيراً » [ 5 ] .
-----------
( 1 ) تاريخ بغداد او مدينة السلام خطيب بغدادى چاپ بيروت ج 6 ص 221 .
-----------
( 2 ) صواعق محرقه ص 76 .
-----------
( 3 ) نور الابصار شبلنجى ص 73 .
( 4 ) البقرة 37 . ابن النجار از ابن عباس و كنز العمال ج 1 ص 234 نقل از فضائل الخمسة ج 1 ص 170 و الدر المنثور تفسير آيه فتلقى آدم و مسند الفردوس ديلمى نقل از فضائل الخمسه ج 1 ص 171 :
مقصود از كلمات محمد و على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام است .
( 5 ) الاحزاب آيه 33 . احمد محمود صبحى در كتاب نظرية الامامة لدى الشيعة الاثنا عشرية . تحليل فلسفى للعقيدة ص 181 مىگويد : « پيشوايان تفسير ثبت كردهاند كه اين آيه درباره على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام است ، مانند « سيوطى » در الدر المنثور ج 5 ص 199 و « فخر رازى » در تفسير كبير ج 6 ص 783 و « ابن حجر عسقلانى » در الاصابه ج 4 ص 407 و « حاكم » در مستدرك و « ذهبى » در تلخيص ج 3 ص 146 و « احمد بن حنبل » ج 3 ص 259
[ 197 ]
( جز اين نيست كه خداوند اراده كرده است پليدى را از شما اهل بيت ببرد و شما را پاكيزه گرداند ) .
مقصود از اهل بيت على و فاطمه و حسن و حسين ( ع ) است .
سه « فَمَنْ حاجَّكَ فيه مِنْ بَعْدِ ما جائَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَو اَندعُ اَبْنائَنا وَ اَبْنائَكُم وَ نِسائَنا وَ نِسائَكُم وَ اَنْفُسَنا وَ اَنْفُسَكُم ثُمَّ نَبْتَهِل فَنَجْعَل لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبينَ » [ 1 ] .
( پس از آنكه در ماهيت عيسى بن مريم علم پيدا كردى ، اگر كسى در اين موضوع ، با تو جدل و احتجاج بورزد بگو ، بيائيد ما و شما فرزندان و زنها و نفس خود را بياوريم و سپس همديگر را لعنت كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار بدهيم ) .
( 1 ) آل عمران 61 در اين داستان پيامبر اكرم نفس خود را تطبيق به امير المؤمنين على بن ابيطالب ( ع ) نموده است . بعضى منابع اين تطبيق عبارتند از :
يك صحيح مسلم ، كتاب فضائل الصحابه ، فضائل على بن ابيطالب عليه السلام ، دو صحيح ترمذى ج 2 ص 300 و ص 166 سه مسند احمد بن حنبل ج 1 ص 185 چهار الدر المنثور ، سيوطى در تفسير آيه مباهله پنج و سيوطى مىگويد اين روايت را « ابن المنذر نيز نقل مىكند . شش حاكم در مستدرك ج 3 ص 150 هفت « بيهقى » در سنن ج 7 ص 63 هشت كشاف ، « زمخشرى » در تفسير آيه مباهله . نه « فخر رازى » در تفسير آيه مباهله ده « ابن جرير طبرى » ج 3 ص 212 يازده اسباب النزول ، « الواحدى » ص 75 دوازده الصواعق المحرقه ، ابن حجر ص 93 سيزده « بيضاوى » ج 3 ص 70 .
اين سيزده منبع را بعنوان نمونه متذكر شديم و تعبير شبلبخى اينست كه همه مفسرين « انفسنا » را بر محمد و على عليهما السلام تطبيق كردهاند .
[ 198 ]
در اين آيه نفس على بمنزله نفس پيامبر آمده است .
چهار « وَ اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكوةَ وَ هُمْ راكِعُونَ » [ 1 ] .
( جز اين نيست كه ولى شما خدا است و رسول او و كسانى كه ايمان آوردهاند و كسانى كه نماز را بر پا مىدارند و زكوة مىدهند در حال ركوع ) .
كسى كه در حال ركوع زكاة داده است ، على ( ع ) است .
حسّان بن ثابت شاعر صحابى داستان زكات در ركوع را در اشعار خود چنين آورده است :
فانت الّذى اعطيت اذ انت راكع
فدتك نفوس القوم يا خير راكع
بخاتمك الميمون يا خير سيّد
و يا خير شار ثمّ يا خير بايع
فانزل فيك اللّه خير ولاية
و بيّنها فى محكمات الشرايع
2
( 1 ) المائدة آيه 55 جمعى از پيشوايان تفسير و نقل كنندگان آثار نبوى اين آيه را هم درباره على بن ابيطالب عليه السلام مىدانند ، مانند سيوطى در الدر المنثور ج 2 ص 293 .
فخر رازى در تفسير كبير ج 3 ص 13 . ابن جرير در تفسير ج 6 ص 165 . بيضاوى ج 2 ص 165 . شيخ محمد عبده . . . نقل از نظرية الامامة لدى الشيعة الاثنا عشريه ، احمد محمود صبحى ص 186 .
درست است كه بعضى از علماى اهل سنت در انطباق بعضى از آيات مزبوره ، يا در نتيجهاى كه ما از آيات در نظر داريم ، مناقشه كردهاند ، ولى همه علماى تشيع و گروه فراوانى از اهل سنت ، در دلالت آيات مزبوره ، به مقام والاى على ( ع ) اتفاق نظر دارند و مىتوان گفت : اگر با تمسك به آيات مزبوره ، شخصيت ديگرى منفى تلقى نمىشد ، آن بعض مخالف هم به گروه دوم مىپيوستند .
مىتوان اتفاق نظر همه مسلمانان را درباره آيات مزبوره باين نحو بيان كرد كه اگر خداوند متعال نام على ( ع ) را با صراحت كامل در آيات مورد بحث مىبرد ، نسبت آن امتيازات كه در آيات آمده است ، بيك شخصيت شايستهاى داده مىشد ، زيرا رواياتى كه از پيامبر اكرم درباره على ( ع ) متواترا نقل شده است ، يا بطور مستقيم آن امتيازات را براى على ( ع ) اثبات كرده است ، يا بطور غير مستقيم .
-----------
( 2 ) مناقب خطيب خوارزمى ص 178 و تذكره سبط ابن الجوزى ص 10 به نقل از الغدير ج 2 ص 58 و 59 چاپ دوم .
[ 199 ]