ايدهئولوژى چيست ؟
كلمه « ايده » در معانى مختلفى بكار ميرود ، از آنجمله : تصور ، انديشه ،
خيال ، عقيده ، نظر ، گمان ، نيت ، معنى ، اگر دو حرف ا ، ل ، به آخرش اضافه شود ( ايدهآل ) در اين معانى بكار ميرود : مطلوب ، غايت آرزو ، آرمان ،
هدف زندگى ، نمونه كمال فرضى ، كمال فرضى ، تصورى ، معنوى كامل ،
مطابق نمونه واقعى ، مبنى بر كمال مطلوب . ميتوان گفت : جامع مشترك معانى فوق داراى دو جزء است :
جزء يكم ذهنى يا بطور عموم درونى بودن است ، يعنى ايده يكى از مختصات ذهنى يا درونى است ، لذا در ساير جانداران وجود ندارد ، يا حد اقل راه اثبات و نفيش براى ما بسته است .
جزء دوم اسناد و انتساب آن امر ذهنى به شخصى كه دارنده آنست ،
زيرا در بوجود آمدن ايده بهر يك از معانى فوق كه بوده باشد ، خصوصيت ذهنى و درونى شخص كم و بيش دخالت ميورزد . و در صورتيكه ا ، ل ، به آخر كلمه ايده اضافه شود ، مطلوبيت نيز به آن دو جزء اضافه ميشود . البته اين تفسير كه براى كلمه « ايده » نموديم ، بيان مقدارى فراوان از مورد استعمال اين كلمه است . چنانكه در صورت اضافه « ئولوژى » به آخر كلمه ايده ( ايدهئولوژى ) بمعناى شناخت ايده ، ايده شناسى و در صورت اضافه « ئولوگ » بمعناى صاحبنظر در ايده ميباشد . با اينحال اين تركيبات و تركيبات ديگر مانند ايده آليست ، در يك معناى مشخص و معين بكار نميرود ، در صورتيكه رآل ؟
داراى مفهومى مشخصتر ميباشد . و بهر حال ، چون تحقيق دقيق لغوى درباره كلمه « ايده » و تركيبات آن از عهده اين بحث بيرون است و نيز تشخيص دقيق همه موارد استعمال ، و تفكيك ميان معانى اصلى و فرعى يا حقيقى و مجازى اين كلمه احتياج به تتبع و دقت نظر متخصصان فن دارد ، لذا ما بهمين مقدار قناعت ميكنيم و آن معنى را كه مربوط به مبحث ما است ، مطرح مينمائيم .
[ 252 ]
مقصود از ايدهئولوژى در اين مبحث كه در برابر جهان بينى بر نهاده ميشود ،
عبارتست از يك عده اصول درك شده و مطلوب ، كه اين مطلوبيت به حدى رسيده است كه بعنوان عقيده پذيرفته شده و مانند عنصرى اصيل در مغز و روان انسانى به فعاليت مىپردازد و تفسير و توجيه زندگى را « آنچنانكه بايد » بعهده ميگيرد . مسلم است كه پديده تعهد كلى در زندگى لازمه قطعى تفسير و توجيه زندگى ميباشد .