يك دستور بزرگ و سازنده براى عميق ساختن شناختها و تعليم مردم به دليل جوئى
يكى از جالبترين اصول اسلامى درباره شناخت ، تحريك و عادت دادن مردم به دليل جوئى و مطالبه برهان درباره قضايائى است كه بعنوان ابراز واقعيات مطرح مىشوند . اين دستور بزرگ و سازنده حيات بخشترين عامل براى شناخت معرفتها است كه مغزها را از قرار گرفتن در جاذبه شخصيتها و گروهها و موقعيتهاى زمانى و محيطى بر حذر ميدارد . باين معنى كه اسلام شناخت خود واقعيتها را توصيه و مورد دستور قرار مىدهد و ارزش هر شناختى
[ 231 ]
را وابسته به ارزش خود آن واقعيت ميداند ، نه پديدههائى كه پيرامون عامل و انگيزه و موقعيتها را گرفته و براى ساده لوحان بحساب خود واقعيت گذاشته مىشود . البته اين دستور و توصيه مبنى بر تجريد نابجاى واقعيتها از عوامل و پديدههاى مربوطه كه در تحقق و كيفيت و كميت آن واقعيتها تأثير دارند ،
نميباشد ، بلكه منظور الزام مغزهاى مردم است به دورى از مايه گذاريها و رنگ آميزىهاى واقعيتها بوسيله هر پديده و عاملى كه خارج از متن واقعيت است . اين دستور با دو نوع تحريك در قرآن بيان شده است :
نوع يكم مطالبه دليل و برهان براى هر ادعايى كه بعنوان ابراز واقعيت مطرح ميگردد .
نوع دوم بر حذر داشتن از تقليد و وابسته ساختن شناخت و عقيده بر گذشتگان .