براى برقرار كردن ارتباط صحيح با واقعيات ، جز حق نبايد انديشيد و جز حق نبايد گفت
2 گروهى ديگر از آيات قرآنى دستور ميدهد كه افراد جامعه در هر موقعيتى كه قرار گرفته باشند ، بايد حق را بگويند و هيچ ناحقى را بزبان نياورند :
1 وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُوا الْحَقَّ وَ اَنْتُمْ تَعْلَمُونَ 1 ( حق را با باطل براى مشتبه ساختن آندو مخلوط نكنيد تا حق را بپوشانيد ، با اينكه ميدانيد ) .
2 وَ اِنَّ فَريقاً مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ 2 ( و گروهى از اهل كتاب حق را مىپوشانند در حاليكه آن را ميدانند ) 3 قالَ سُبْحانَكَ ما يَكُونُ لى اَنْ اَقُولَ ما لَيْسَ لى بِحَقِّ 3 [ حضرت عيسى ( ع ) ] ( به خدا عرض كرد : منزه ميدارم ترا خداوندا ، بر من شايسته نيست كه چيزى را بگويم كه براى من حق نيست ) .
-----------
( 1 ) البقره آيه 42 اين مضمون در سوره آل عمران آيه 71 نيز آمده است .
-----------
( 2 ) البقره آيه 146 .
-----------
( 3 ) المائده آيه 116 .
[ 223 ]
4 حَقيقٌ عَلى اَنْ لا اَقُولَ عَلَى اللَّهِ اِلاَّ الْحَقَّ قَدْ جِئْتُكُمْ بِبَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَرْسِلْ مَعِىَ بَنى اِسْرائيلَ 1 [ حضرت موسى ( ع ) به فرعون فرمود : ] ( حق و سزاوار نيست كه درباره خدا جز حق نگويم . من دليلى روشن از پروردگارتان براى شما آوردهام ، بنى اسرائيل را با من بفرست ) .
5 اَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ ميثاقَ الْكِتابِ اَنْ لا يَقُولُوا عَلىَ اللَّهِ اِلاَّ الْحَقَّ 2 ( آيا از آنان تعهد كتابى گرفته نشده است كه جز حق درباره خدا چيزى نگويند ) 6 وَ جادَلوُا بِالْباطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كانَ عِقابِ 3 [ آن تبهكاران ] ( بوسيله باطل به جدل پرداختند تا حق را بوسيله باطل تباه كنند ، آنانرا گرفتم [ ديدى ، يا ديدند كه ] كيفر من چگونه بود ) آن آياتى كه در قرآن مجيد عالم خلقت را حق معرفى ميكند ، مانند :
7 وَ هُوَ الَّذى خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ 4 ( و او خداونديست كه آسمانها و زمين را براى حق آفريده است ) .
ضمنا گوشزد ميكند كه گفتار و انديشه و شناخت ما بايد درباره عالم خلقت بر مبناى حق باشد . از آيات فوق بخوبى روشن مىشود كه براى ارتباط صحيح با واقعيات جز پىجوئى از حق و حق گويى و حق انديشى و حق شناسى راهى ديگر وجود ندارد . پس يك جامعه اسلامى صحيح آنست كه در آن جز حق گفته نشود و به جز حق نينديشند . نتيجه قطعى اين حق محورى بوجود آمدن شناختهاى صحيح در جامعه ميباشد .