استشمام در پديده شناخت
معناى لغوى استشمام عبارتست از بو بردن ، و مسلم است كه منظور از شناخت استشمامى تأثر اعصاب بينى از بوى اشياء داراى بوى نيست ،
بلكه مقصود نوعى دريافت نتيجه از مقدمات غير مستقيم يا غير كافى است كه در اكثر مردم با مراتب گوناگون وجود دارد . تفاوت ميان استشمام و حدس در اينست كه در پديده حدس ، مقدماتى كه شناخت و فهم يك موضوع را امكان پذير مىسازد ، سد راه شخص نمىباشد . يعنى شخص حدس زننده از مقدمات آن شناخت با روش منطقى عبور نمىكند ، بلكه سرعت انتقال به حديست كه اصلا به يك يك آن مقدمات توجهى ندارد و اين سرعت بحديست كه گوئى شناخت حدسى يك امر ناگهانى در ذهن است . باضافه مخفى بودن رابطه موضوع شناخت از مقدمات معمولى منطقى . در صورتى كه پديده استشمام از مقدمات غير مستقيم يا غير كافى بوجود مىآيد ، مثلا از گفتگوهائى كه ميان دو فرد يا دو جامعه صورت گرفته است ، استشمام بروز جنگ و نزاع مىنمايد ،
در صورتيكه آن گفتگوها نه با دلالت مطابقى دليل بروز جنگ است و نه با دلالت تضمنى و التزامى . و ما نمىگوئيم كه استشمام يك پديده بى علت است ، بلكه ميگوئيم : مقدمات موجود رابطه منطقى معمولى با شناخت مفروض ندارد .
[ 63 ]
و علت عبارتست از مقدارى معلومات و تجربه در پديدههاى شخصى و آشنائى با قوانين كلى هيچ يك از آنها ارتباط مستقيم و كافى با شناخت استشمام شده ندارد . شايد فعاليت خاصى در ذهن وجود دارد كه مواد خام آن ، همان معلومات و تجارب و قوانين كلى مىباشد . تفاوت ديگرى كه استشمام با حدس دارد ، اينست كه استشمام در بعضى از اشخاص نوعى از فعاليتهاى ذهنى پايدار ميباشد ، در صورتيكه حدس غالبا موقت و گسيخته و غير قابل پيش بينى ميباشد . بعضى از قضات به اضافه اطلاعات و آگاهىهاى قضائى ، داراى شم قضائى نيز ميباشند . بعضى از سياستمداران به اضافه معلومات و قدرت فعاليتهاى سياسى ، داراى شم سياسى نيز ميباشند ، همچنين شم هنرى و شم اقتصادى و غيره در صورتيكه در توصيف اصناف مزبور حدس بكار برده نميشود .