فرضيه و نظره ( نظريه ) ( تئورى )
معمولا در جستجوى واقعيات براى بدست آوردن آنها ، كه يك جريان جبرى در مسير علوم است ، بدون واسطه و بطور كاملا مستقيم با آن واقعيات روبرو نميشويم . بلكه اغلب چنين است كه بايد از مقدارى پديدهها و روابط اولى و ثانوى عبور كنيم و احتمالاتى را كه در سر راه ما درباره هدفى كه منظور نمودهايم ، در كمال دقت بررسى نمائيم تا از موضع گيريهاى گوناگون با هدف مطلوب ارتباط برقرار كنيم تا آنگاه كه هدف مطلوب چهره خود را براى ما بنماياند . در چنين مسير است كه ما با فرضيه و نظره ( تئورى ) سر و كار پيدا ميكنيم . و اين حقيقت نيز مسلم است كه شناختهاى كاملا مستقيم و بىنياز از فرض و تئورى و احتمالات چه در قلمرو طبيعت شناسى و چه در قلمرو انسان شناسى با نظر به تسلسل سؤالات مربوطه بقدرى اندك است كه ادعاى علم واقعى در دو قلمرو را يك ادعاى مبالغه آميز مينمايد . اكنون بايد ببينيم منشاء بوجود آمدن فرضيهها و تئوريها چيست ؟ البته مقصود از فرضيه آن نوع از قضايا است كه از نظر تحقق عينى ، هيچ گونه شاهدى بر واقعيت آنها ديده نشده است ، بلكه شخص محقق با يك عده شرايط ذهنى و مفاهيم مناسب با
[ 43 ]
مسئله مورد تحقيق ، آن قضيه را پيش ميكشد و بر مبناى احتمال اينكه مسئله مورد تحقيق با آن قضيه مفروضه قابل حل و تفسير است ، بعنوان فرضيه مطرح ميكند . سرنوشت اين فرضيه از سه حال خالى نيست ، يا تدريجا و با پيشرفت در تحقيق مسئله ، انطباق آن بر واقعيت صد در صد اثبات ميشود ، در اين صورت فرضيه حالت قانونى به خود ميگيرد و وارد قوانين علمى ميشود . يا بطلان كلى آن ثابت ميشود و از دور شناخت مربوط به مسئله خارج ميگردد ، مانند فرضيه اتر كه براى تفسير موج بودن نور بوسيله هويگنس بميان كشيده شده بود .
و يا از بعضى جهات ميتواند در تفسير مسئله مورد تحقيق مطابقت نمايد . اما نظره ( نظريه ) كه تئورى نيز گفته ميشود ، آن قضايائى را گويند كه در يك يا عدهاى از موارد مربوط به مسئله مورد تحقيق صدق ميكند و ميتواند آنها را تفسير و توجيه نمايد ، ولى هنوز نتوانسته است از عهده تفسير و توجيه كلى مسئله مورد تحقيق برآيد . [ البته در اين مبحث در تعريف فرضيه و نظره تكيه بالخصوص به خود كلمه نداريم ، لذا ممكن است برخى از متفكران در تعريف فرضيه معنائى را بگويند كه ما براى نظره ( تئورى ) بيان كرديم . و اين يك مناقشه لفظى است و ما نميخواهيم بر روى كلمه خاص اصرار داشته باشيم . ] بهر حال يكى از حساسترين و با اهميتترين مسائلى كه بايد در مباحث مربوط به شناخت مورد دقت قرار بگيرد ، فرضيه و نظره است ، زيرا اين دو پديده گاهى رنگ شناختهاى علمى را مات مينمايد و گاهى مسامحه در مفهوم علم رنگ اين دو پديده را چنان تند و جالب مينمايد كه بجاى علم واقعى استخدام ميشوند .