شرح نهج البلاغه (جعفرى) [8]
ج 8
تتمه خطبه بيست و نهم
تتمه تفسير عمومى خطبه بيست و نهم
تتمه شناخت و ابعاد آن
تتمه بخش دوم انواع و ابعاد شناخت از ديدگاه قرآن
شناخت ناشى از هدايت الهى
نتايج آياتى كه در اين محبث مطرح شده است
نتيجه يكم
نتيجه دوم معناى كلى هدايت عبارتست از به حركت در آوردن انسان در مسير هدفى كه شايسته اوست .
نتيجه سوم آيه شماره دوم ، هدايت را در هدايت خداوندى منحصر مينمايد .
نتيجه چهارم يكى از ابعاد سازنده روان ما ، عبارتست از ظرفيت در برابر ناگواريها و ناملائمات زندگى .
نتيجه پنجم آدمى در هر لحظه از زندگى از مرز باريك ميان رشد و سقوط عبور ميكند :
نتيجه ششم
نتيجه هفتم هدايت خداوندى بوسيله قرآن راههاى صلح و صفا و خروج از ظلمات را به سوى نور ، هموار ميسازد
نتيجه هشتم كتابهاى آسمانى كه در گذشته نازل شده است ، مانند تورات و انجيل ، فقط براى هدايت به « حيات معقول » انسانها بوده است
نتيجه نهم هدايت خداوندى شامل حال كسانيكه در برابر ايمان مقاومت و كفر ميورزند ، نميگردد .
نتيجه دهم در مسير انسان شدن و تحصيل روشنائى هدايت ، تاريكيهاى انسان نماهاى ديگر شما را از حركت باز ندارد .
نتيجه يازدهم
نتيجه دوازدهم خداوند متعال وسايل و ابزار هدايت را در معرض شناخت و بهرهبردارى انسانها قرار ميدهد ، ولى آنان را به هدايت و كمال مجبور نميسازد
نتيجه سيزدهم خداوند ستمكاران را هدايت نميكند
نتيجه چهاردهم مقام راهنمايى شايسته كسانى است كه مردم را بسوى حق رهبرى كنند
نتيجه پانزدهم آنانكه ديدار خداوندى را در پايان اين زندگى تكذيب مىكنند ، خسارت ابدى را بر خود مىپذيرند
نتيجه شانزدهم ستمكاران هرگز هدايت نخواهند شد .
نتيجه هفدهم براى هر قومى هدايت كنندهايست ( آيه شماره 20 )
نتيجه هيجدهم هدايت و ضلالت از كارهاى خداونديست .
نتيجه نوزدهم پس از آراستگى آدمى با هدايت ، توكل و آرامش و ظرفيت او در برابر ناگواريهاى دنيا ، بحد اعلا ميرسد ،
نتيجه بيستم وسائل هدايت تكوينى در اختيار خدا است نه در اختيار پيامبران
بعد نورانى شناختها
نتايج آياتى كه در اين مبحث مطرح شده است
نتيجه يكم
نتيجه دوم قرار گرفتن در جاذبه الهى ايجاب ميكند كه انسان از ظلمات خارج ميشود و به نور وارد ميگردد
نتيجه سوم
نتيجه چهارم بارقهها و روشنائيهاى موقت و زودگذر چيزيست و نور دائمى الهى كه
شناختهاى روشن بينانه ( بصيرت )
نتايج آياتى كه در اين مبحث مطرح شده است
نتيجه يكم اصرار شديد پيامبران الهى و كتب آسمانى براى تحصيل بينائى ،
نتيجه دوم پيشوايان الهى در دعوت خود به سوى خيرات و كمالات ، با بينائى كامل بكارى كه انجام ميدهند ، براه ميفتند .
نتيجه سوم اگر بخواهيم معناى واقعى بينائى بمعناى بصيرت را درك كنيم بايد به آن بينائى كه درباره خود داريم ، توجه نمائيم
شناختهاى يقينى
نتايج آياتى كه در اين مبحث مطرح شده است
نتيجه يكم نظاره و تحقيق درباره آسمانها
نتيجه دوم آنانكه از تباه شدن در خيالات و پندارهاى بازيگرانه ذهنى و غرق شدن در جهالتها خوددارى نموده و بمقام شامخ تقوى رسيدهاند ، به آخرت يقين دارند .
نتيجه سوم اگر تو هم ميخواهى از آن فروغ و يقين برخوردار شوى پروردگارت را بشناس و او را عبادت كن
نتيجه چهارم
نتيجه پنجم شما اى بهرهوران از يقين راه خود را ادامه بدهيد
شناخت ملكوت
نتايج آياتى كه در اين مبحث مطرح شده است
نتيجه يكم خداوند اعلى خطاب به پيامبر اكرم ( ص ) ميفرمايد : آيا اين مردم در ملكوت آسمانها و زمين نمىنگرند .
نتيجه دوم ( در آيه شماره 1 ) خداوند ميفرمايد : ما ملكوت آسمانها و زمين را به ابراهيم نشان ميدهيم .
ايمان به غيب و شناخت آن
توضيحى درباره غيب
بهر حال ، اكنون به مفاد و نتايج آياتى كه در اين مبحث مطرح شده است ، مىپردازيم :
نتيجه يكم آياتى چند در قرآن مجيد علم غيب را در انحصار خداوندى گوشزد ميكند
نتيجه دوم
نتيجه سوم ايمان به غيب ،
نتيجه چهارم خداوند اعلا در چند آيه از قرآن مجيد ، از طرف پيامبر اكرم ( ص ) به مردم ميگويد : من غيب نميدانم .
شناختى بنام علم لدنى
نتايج آيهاى كه در اين مبحث مطرح شده است
شناخت پيوسته به وحى
نتايج آياتى كه در اين مبحث مطرح شده است
نتيجه يكم جالبترين و با اهميتترين مسئلهاى كه در آيات مربوط به وحى بچشم ميخورد ، ارزيابى شخصيت پيامبر با ملاحظه وحى است
نتيجه دوم
نتيجه سوم چنانكه از آياتى چند مشاهده كرديم ، وحى در قرآن به دو معنى بكار رفته است :
نتيجه چهارم
نتيجه پنجم سختگيرى كامل درباره دقت در موضوع وحى و ابلاغ آن كه از طرف خدا براى پيامبر انجام گرفته است
نتيجه ششم آن حالت گيرندگى صاف و ابلاغ دقيق واقعياتى كه بوسيله وحى براى پيامبر كشف ميشد ،
شناختهاى مستند به شهود
نتايج آياتى كه در اين مبحث مطرح شده است
نتيجه يكم در آيات قرآنى شهادت انسان بر خويشتن با اهميت بسيار زيادى مطرح شده است .
نتيجه دوم در بعضى از آيات قرآن شهادت به معناى ميزان و ملاك و ضابطه و الگو آمده است .
نتيجه سوم در رابطه انسانها با عوامل تكامل الهى ، خود انسانها شاهد يكديگرند
عامل درونى و برونى شناخت و تفكيك حق و باطل
نتيجه آياتى كه در اين مبحث مطرح شده است
مباحث مربوط به جهان بينى
نتايج آياتى كه در اين مبحث مطرح شده است
نتيجه يكم
نتيجه دوم
شناخت محصولى از شيىء براى خود و شيىء براى ما
نتيجه آياتى كه در اين مبحث مطرح شده است
نسبيت شناختها
نتايج آياتى كه در اين مبحث مطرح شده است
نتيجه يكم در آيه شماره 6 خداوند به پيامبرش دستور ميدهد كه از او افزايش علم بخواهد .
نتيجه دوم در آيه شماره 7 محدوديت علم آدمى را از راه تعلق روح به عالم امر گوشزد ميكند .
نتيجه سوم موقع فرا رسيدن قيامت براى همگان نامعلوم است .
نتيجه چهارم گسترش دامنه خلقت بيش از آنست كه ما در محدوده پيرامون خود مىبينيم .
نتيجه پنجم مطابق آيه شماره 5 معلومات بشرى درباره حيات ، از شناخت پديدههاى آن تجاوز نميكند .
نتيجه ششم نسبيت درك زمان ،
ضرورت شناخت هويت و مختصات انسانى
ضرورت شناخت سرگذشت جوامع انسانى
نتايج آياتى كه در اين مبحث مطرح شده است
نتيجه يكم
نتيجه دوم در آيات قرآنى تاكيد شديدى روى شناخت عوامل سقوط تمدنها و اجتماعات شده است .
نتيجه سوم در بررسى تحولات و سرگذشت بشرى با دو نوع سنت روبرو ميشويم :
نتيجه چهارم
نتيجه پنجم
شناخت چهره رياضى جهان
نتايج آياتى كه در اين مبحث مطرح شده است
نتيجه يكم حاكميت پديده كميت در جهان طبيعت و بعد مادى انسان حقيقتى است كاملا روشن
نتيجه دوم اين آيات هشدارى بسيار جدى به انسان ميدهد كه جهان را جايگاه بازى تلقى نكنند
شناخت در امتداد سالهاى عمر انسانى
آيا رشد جسمانى و توقف و نزول آن با فعاليتهاى مغزى و روانى رابطه مستقيم دارد ؟
آنانكه داراى شناخت همه جانبه هستند حسابگرى و خشيت و اهميت آنان درباره رابطه با مقام ربوبى در حد اعلا است
درجات رشد هر انسانى پيوسته به درجات رشد او در علم و ايمان است
ايمان نه تنها از مقوله تعصب نيست ، بلكه حقيقتى است ضد تعصب
مقدسترين خونها در صحنه كارزار تاريخ در راه ايمان بزمين ريخته شده است
30 و من كلام له عليه السلام
متن خطبه سىام
ترجمه خطبه سىام
تفسير عمومى خطبه سىام
قتل بىواسطه و قتل با واسطه
جلوگيرى از قتل ، يارى مقتول است
موقعيتهاى ابهام انگيز كه موجب سرايت ابهام ميگردد
هر كسى بحكم خداوندى همان را بدرود كه كاشته است
31 و من كلام له عليه السلام
متن خطبه سى و يكم
ترجمه خطبه سى و يكم
تفسير عمومى خطبه سى و يكم
آيا قيافه و مختصات حيوانات هر يك نمايشى از وضع روانى ما نيست ؟
مقام پرستى آدمى را چنان نابينا مىسازد كه آشناترين آشنايان را نمىشناسد
32 و من خطبة له عليه السلام
متن خطبه 32
معنى جور الزمان
أصناف المسيئين
الراغبون في اللّه
التزهيد في الدنيا
ترجمه خطبه سى و دوم
تفسير عمومى خطبه سى و دوم
چگونه روزگار عناد ميورزد و زمان راه كفران پيش ميگيرد ؟
اين هم يك عامل تباه كننده « حيات معقول » اجتماع ، كه نيكوكارش بدكار شمرده ميشود و ستمكار بر ستمگرى خود ميفزايد .
بحثى در « حيات معقول »
زندگى طبيعى محض و « حيات معقول »
مقدمه يكم
اى مرگ بيا كه زندگى ما را كشت
دو عامل عمده انقسام زندگى انسانها به « زندگى طبيعى محض » و « حيات معقول »
1 عامل درونى
2 عامل برونى
مقدمه دوم ادعاى تكامل عقلانى با حركت در تاريخ طبيعى محض بايد مورد تجديد نظر قرار بگيرد
بحثى در رضايت بشر به « حيات طبيعى » محض و توضيح اينكه اين رضايت خام و ابتدائى است
4 رضايت ناشى از احساس لذت از حيات طبيعى محض
رضايتها بطور طبيعى مانع از پيشرفت بسوى استقلال و آزادى شخصيت بوده است
مقدمهاى بر تفسير « حيات معقول »
تعريف حيات معقول
1 حيات آگاهانه :
2 نيروها و فعاليتهاى جبرى و شبه جبرى زندگى طبيعى را با برخوردارى از رشد آزادى شكوفان در اختيار ، در مسير هدفهاى تكاملى تنظيم نمودن .
مسئله يكم
مسئله دوم آزادى رو به اختيار
مسئله سوم دخالت و تأثير محيط و اداره كنندگان اجتماع و مربيان در حيات معقول انسانها بوسيله آماده كردن خيرات و ارزشها براى اختيار انسانها .
3 مسير هدفهاى تكاملى عقلانى
دو بعدى بودن اجزاء « حيات معقول » در مسير هدفهاى تكاملى عقلانى
4 شخصيت انسان در مسير ساخته شدن
5 ورود به هدف اعلاى زندگى
فقط « حيات معقول » است كه ميتواند دو چهره مهم جهان هستى را بنماياند
1 چهره طبيعى عينى و مادى جهان
2 واقعيت برين جهان كه رو به هستى آفرين است
مقصود از « معقول » در « حيات معقول » چيست ؟
حيات معقول و راسيوناليسم
آيا بشر ظرفيت و كشش « حيات معقول » را دارد ؟
مطلب يكم
مطلب دوم
مطلب سوم
1 آگاهى و هشيارى به اينكه من زنده هستم .
2 عنصر دوم « حيات معقول » تصفيه حساب انسان در حال حركت با نيروها و فعاليتهاى جبر مشروط و شبه جبرى زندگى طبيعى است .
3 مسير هدفهاى تكاملى عقلانى
4 شخصيت انسان در مسير ساخته شدن
5 ورود به هدف اعلاى زندگى
1 شخصيت انسانى در حيات معقول
2 اخلاق در حيات معقول
3 حقوق در حيات معقول
4 روابط اجتماعى در حيات معقول
5 علم در حيات معقول
6 جهان بينى در حيات معقول
7 هنر در حيات معقول
8 سياست در حيات معقول
9 اقتصاد در حيات معقول
10 تعليم و تربيت در حيات معقول
واقعيات حيات را ميدانيم ولى سودى از آنها نمىبريم و بر جهل خود رضايت داده و در صدد بر طرف كردن آن بر نمىآئيم
بىاعتنائى به حوادث كوبنده در زندگى پيش از بروز آنها
آرام نشسته است زيرا ميدانى براى جولان دادن « خود طبيعى » ندارد
اين نابكاران كه خود را متعهد رواج شر و فساد و درو كردن جانهاى آدميان ساختهاند
خود را ميفروشند و عظمتهاى ابديت را از دست ميدهند ، تا چند صباحى در دنيا خوش باشند
نابخردانى ديگر هستند كه تكاليف تأمين كننده ابديت را براى بدست آوردن اعتبارات دنيوى انجام ميدهند
ناتوانانى هستند كه احساس حقارت آنانرا در گوشهاى انداخته عوامل جبرى محدوديتها آنانرا در قالب كوچكى جاى داده ، چيزى براى كشيدن به رخ مردم ندارند جز اينكه خود را مردمانى قانع و پارسا جلوه بدهند
انسانهائى بزرگ در ميان انسان نماهائى كوچك
دنيائى كه گرايش به آن جوهر هستى انسانى را تباه خواهد ساخت پستتر از برگهاى تباه شده است
33 و من خطبة له عليه السلام
متن خطبه سى و سوم
حكمة بعثة النبي
فضل علي
توبيخ الخارجين عليه
ترجمه خطبه سى و سوم
تفسير عمومى خطبه سى و سوم
معادله زمامدارى بر چند كشور و يك جفت كفش كهنه و وصله خورده و برترى كفش كهنه
سرزمين حجاز پيش از بعثت پيامبر اكرم ( ص )
من در نبردهاى حق و باطل همواره در صف حق بوده و باطل گرايان را مغلوب ساخته و هرگز ناتوانى و ترس بخود راه ندادهام
شخصيت على بن ابيطالب همانست كه در مبارزه با كفر ديدهايد
فهرست مطالب
فهرست آيات
فهرست روايات
فهرست اسامى
فهرست مآخذ
فهرست قبايل و اقوام
فهرست مكانها