نتيجه هفدهم براى هر قومى هدايت كنندهايست ( آيه شماره 20 )
در منابع اسلامى دلايل فراوانى اين مسئله را مطرح ميكند كه مسئوليت مردم تابع وجود حجت و برهان در آن موضوع است كه درباره آن مسئول قرار ميگيرند .
عدالت مطلق خداوندى هم چنين اقتضاء ميكند كه تكليف را با وجود شرايط قدرت و علم و ديگر امكانات متوجه بندگانش بسازد . بنابراين ، اين مسئله كه در روى كره خاكى بعضى از جوامع از وجود پيامبران محروم بودهاند ، در نتيجه توجه تكليف بر آنان نامعقول ميباشد ، با همين پاسخ حل ميشود . بتوضيح اينكه اولا با كدامين دليل قطعى ميتوان اثبات كرد كه جوامعى در روى زمين وجود دارد كه در گذشته پيشوايان الهى نداشتهاند ؟ تاريخ بشرى با همه كوششها و تلاشهائى كه انجام داده است ، حوادث و رويدادهاى اندكى از سرگذشت بشرى را در دسترس ما گذاشته است . مثلا تمدن بزرگ سبأيون كه فقط قرآن درباره آن ، اطلاعى بما داده است تا همين اواخر در حدود 40 سال قبل ناشناخته مانده بود . ثانيا پيشوايان و هاديان اقوام و ملل بيك شكل و با يك مختص معين در ميان آنان بروز نكردهاند ، بلكه گاهى بشكل خردمندان ، گاهى بشكل قانونگذاران ، در بعضى از جوامع به صورت حكما ،
و غير ذلك مردم را هدايت كردهاند و وجدان و عقول آنان را براى درك و دريافت حقايق « حيات معقول » كه عنصر اساسىاش وابستگى آن بخدا
[ 26 ]
است ، آماده و تربيت نمودهاند .