5 ورود به هدف اعلاى زندگى
با نظر دقيق در معناى هدف و با توجه لازم و كافى در معناى « هدف اعلاى زندگى » نمىتوان كمترين ترديد داشت در اينكه اين هدف با غوطهور شدن در تمايلات جبرى و شبه جبرى خود طبيعى كه احساس آزادى آن ها را خوشايند جلوه مىدهد ، نميسازد و نه تنها وصول به هدف اعلاى زندگى امكانپذير نيست ، بلكه براى شخصى كه بازيگر اين صحنه است ،
حقيقتى بعنوان هدف اعلاى زندگى قابل تصور نمىباشد . وصول به هدف اعلاى زندگى به دو مقدمه كاملا ضرورى نيازمند است كه بدون آنها تصورات و سخنان مربوط به اين هدف خيالات و ياوههائى بيش نيستند . اين دو مقدمه عبارتند از :
يك استفاده منطقى از فعاليتهاى عقل سليم كه با وجدان پاك و دريافتهاى فطرى آدمى هماهنگ مىباشد . اين مقدمه در مباحث بعدى [ در تفسير معقول ] مشروحا بررسى خواهد شد .
دو اراده جدى به بهرهبردارى از آن فعاليتهاى عقلانى كه تفسير كننده هدف اعلاى زندگى ميباشد . مقصود از هدف اعلاى زندگى چنانكه در تعريف ملاحظه ميشود عبارتست از شركت در آهنگ كلى هستى وابسته به كمال برين است كه عنصر پنجم تعريف « حيات معقول » ميباشد . شركت در آهنگ كلى هستى چه معنى دارد ؟ معناى شركت در آهنگ كلى هستى كه در آيهاى از قرآن وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْأِنْسَ اِلاَّ لِيَعْبُدوُنِ 1 ( من جن و انس را نيافريدهام مگر اينكه مرا عبادت كنند ) عبارتست از قرار گرفتن در جاذبه ربوبى و تصفيه روح
-----------
( 1 ) الذاريات آيه 56 .
[ 207 ]
از آلودگيهاى حيوانى و رذائل اخلاقى بوسيله تكاليف مقرره بوسيله پيامبران الهى و تسليم به دستورات سازنده وجدان برين و تغيير دادن من مجازى به من حقيقى كه همه حركات و سكنات عضوى و روانى آدمى را بعنوان عبادت بجريان مياندازد . از آنهنگام كه آگاهى حقيقى به لزوم شركت در آهنگ كلى هستى بوجود ميآيد ، و اراده حركت براى اين شركت مينمايد ، ورود به هدف اعلاى زندگى آغاز شده است ، نهايت اينست كه اين هدف يك حقيقت محدود نيست ،
چنانكه شعاع عظمت ربوبى يك حقيقت محدود نميباشد . پس از ورود به هدف زندگى ، همه كارهاى عضلانى و مغزى و روانى آدمى عبادتهائى است كه در پيشگاه ربوبى تحقق مىپذيرد . بيل را كه براى شخم كردن زمين حركت ميدهد ،
عبادت است ، فعاليتهائى كه در يك كارگاه ماشينى انجام ميدهد عبادت است .
خم شدن بروى كتاب براى تحقيق و تحصيل واقعيات مربوط به انسان و جهان نوعى عبادتست . خم شدن و پژوهش در يك آزمايشگاه عبادت است ، ورود به اين هدف اعلاى زندگى يك نتيجه بسيار با اهميتى را در بر دارد كه وصول به آن در انحصار اين هدف است و بس .
آيهاى كه در قرآن مجيد اين عنصر « حيات معقول » را مطرح نموده است آيه 162 از سوره الانعام است : اِنَّ صَلوتى وَ نُسُكى وَ مَحْياىَ وَ مَماتى لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ ( حقا ، نماز و عبادات و حيات و موت من از آن خدا پروردگار عالميان است ) اين آيه با صراحت كاملا روشن چگونگى ورود انسان را به « هدف اعلاى زندگى » توضيح ميدهد كه آدمى با آگاهى به شركت در آهنگ كلى هستى چنان رابطه با خداوند ( كمال برين ) پيدا ميكند كه تمام لحظات عمرش در هر موقعيت مادى و معنوى در ارتباط با خدا است كه اشتياق روح آدمى به كمال بدون وصول به آن ارتباط با هيچ هدفى قابل اشباع نميباشد .
و مقصود از عبادت در آيه 56 از سوره الذاريات وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْأِنْسَ اِلاَّ لِيَعْبُدُونِ ( و من جن و انس را نيافريدهام مگر براى اينكه بمن عبادت
[ 208 ]
كنند ) همان آگاهى به شركت در آهنگ كلى هستى و برقرار ساختن ارتباط اختيارى با خداوند كمال برين ) است . و عبادات مقرره متمركز ساختن قواى روحى براى احساس دائمى لزوم ارتباط با خدا است .