فهرست مطالب
شناخت ناشى از هدايت الهى 4
اقولا بغير علم 4
هدايت تكوينى و تشريعى 5
آيات درباره هدايت تشريعى 5
نتايج آياتى كه در اين مبحث مطرح شده است : يكم تا بيستم 27 10
بعد نورانى شناختها 28
آيات مربوط به مبحث بالا 30
نتايج آياتى كه در اين مبحث مطرح شده است 33
عارف از انگور مىبيند همى 36
شناختهاى روشنبينانه ( بصيرت ) 40
آيات مربوط به مبحث بالا 40
نتايج آياتى كه در اين مبحث مطرح شده است 41
شناختهاى يقينى 42
آيات مربوط به مبحث يقين 43
نتايج آياتى كه در اين مبحث مطرح شده است 44
شناخت ملكوت 48
آيات مربوط به مبحث بالا 48
نتايج آياتى كه در اين مبحث مطرح شده است 49
ايمان به غيب و شناخت آن 50
آيات مربوط به مبحث غيب 51
توضيحى درباره غيب 53
نتايج يكم چهارم 56 54
شناختى بنام علم لدنى 56
[ 298 ]
آيه مربوط به مبحث بالا 57
نتايج آيهاى كه در اين مبحث مطرح شده است 57
آيات مربوط به عبوديت 58
شناخت پيوسته به وحى 58
آيات مربوط به مبحث بالا 58
نتايج آياتى كه در اين مبحث مطرح شده است 61
آياتى در فضائل پيامبر اكرم 62
بيان آيات مذكور 63
آياتى درباره پيامبر اكرم 64
مفاهيمى از وحى 65
شناختهاى مستند به شهود 67
آيات مربوط به مبحث بالا 67
نتايج آياتى كه در اين مبحث مطرح شده است 69
عامل درونى و برونى شناخت و تفكيك حق و باطل 70
آيات مربوط به مبحث بالا 71
نتيجه آياتى كه در اين مبحث مطرح شده است 72
قلمرو انسانها در مجراى حق و باطل 74
مباحث مربوط به جهان بينى 74
آيات مربوط به شناخت طبيعت 76
نتايج آياتى كه در اين مبحث مطرح شده است 77
شناخت محصولى از شيئى براى خود و شيئى براى ما 78
آيات مربوط به مبحث بالا 79
نتيجه آياتى كه در اين مبحث مطرح شده است 81
نسبيت شناختها 82
آيات مربوط به مبحث بالا 82
نتايج آياتى كه در اين مبحث مطرح شده است 86
مسائل شناخت نسبيت زمان در فعاليتهاى ذهنى 92
توضيح يكم تا نهم 96 92
ضرورت شناخت هويت و مختصات انسانى 97
ضرورت شناخت سرگذشت جوامع انسانى 98
[ 299 ]
آيات مربوط به شناخت سرگذشت جوامع 99
نتايج آياتى كه در اين مبحث مطرح شده است 100
برداشتهاى يكم تا پنجم از آيات 103 100
شناخت چهره رياضى جهان 103
آيات مربوط به مبحث بالا 103
نتايج آياتى كه در اين مبحث مطرح شده است 104
شناخت در امتداد سالهاى عمر انسانى 107
آيات مربوط به ورود انسان به جهان 108
آيا رشد جسمانى و توقف و نزول آن با فعاليتهاى مغزى و روانى رابطه مستقيم دارد 109
آيات مربوط به سير نزولى انسان در بالا رفتن ساليان عمر 110
آنانكه داراى شناخت همه جانبه هستند حسابگرى و خشيت و اهميت آنان درباره رابطه با مقام ربوبى در حد اعلا است 112
درجات رشد هر انسانى پيوسته به درجات رشد او در علم و ايمان است 114
آيات مربوط به مبحث بالا 114
ايمان نه تنها از مقوله تعصب نيست ، بلكه حقيقتى است ضد تعصب 115
مقدسترين خونها در صحنه كارزار تاريخ در راه ايمان به زمين ريخته شده است 118
متن خطبه سىام 121
ترجمه خطبه سىام 122
تفسير عمومى خطبه سىام 123
لو امرت به لكنت قاتلا او نهيت عنه لكنت ناصرا 123
قتل بىواسطه و قتل با واسطه 123
جلوگيرى از قتل ، يارى مقتول است 125
آيات مربوط به مبحث بالا 125
غير ان من نصره لا يستطيع ان يقول : خذله من انا خير منه ، و من خذله لا يستطيع ان يقول : نصره من هو خير منى 126
موقعيتهاى ابهامانگيز كه موجب سرايت ابهام مىگردد 126
و انا جامع لكم امره : استاثر فاساء الاثرة و جزعتم فاسأتم الجزع و للّه حكم واقع فى المستاثر و الجازع 129
هر كسى بحكم خداوندى همان را بدرود كه كاشته است 129
متن خطبه سى و يكم 131
[ 300 ]
ترجمه خطبه سى و يكم 133
تفسير عمومى خطبه سى و يكم 133
لا تلقين طلحة فانك ان تلقه تجده كالثور عاقصا قرنه يركب الصعب و يقول هو الذلول 133
آيا قيافه و مختصات حيوانات هر يك نمايشى از وضع روانى ما نيست ؟ 133
و لكن الق الزبير فانه الين عريكة ، فقل له : يقول لك ابن خالك عرفتنى بالحجاز و انكرتنى بالعراق 135
مقام پرستى ، آدمى را چنان نابينا مىسازد كه آشناترين آشنايان را نمىشناسد 136
فما عدا مما بدا 137
متن خطبه سى و دوم 139
ترجمه خطبه سى و دوم 141
تفسير عمومى خطبه سى و دوم 144
ايها الناس انا قد اصبحنا في دهر عنود و زمن كنود 144
چگونه روزگار عناد مىورزد و زمان راه كفران پيش مىگيرد ؟ 144
يعد فيه المحسن مسيئا و يزداد الظالم فيه عتوا 146
اين هم يك عامل تباه كننده حيات معقول اجتماع ، كه نيكوكارش بدكار شمرده ميشود و ستمكار بر ستمگرى خود ميفزايد 146
بحثى در حيات معقول 148
زندگى طبيعى محض و حيات معقول مقدمه يكم 150
اى مرگ بيا كه زندگى ما را كشت 151
تفسير و توجيه زندگى بالاتر از معمولى 154
دو عامل عمده انقسام زندگى انسانها به زندگى طبيعى محض و حيات معقول يكم عامل درونى . دوم عامل برونى 157 156
مقدمه دوم ادعاى تكامل عقلانى با حركت در تاريخ طبيعى محض بايد مورد تجديد نظر قرار گيرد 159
مسائلى كه در تاريخ زندگى طبيعى گريبانگير نوع انسانى بوده : يكم 161
مسائل دوم تا بيست و نهم 170 162
مسائل ضرورى حيات در حيات طبيعى محض : يكم تا هفتم 170
مسائل مطروحه : سى و دوم تا چهلم 176 172
بحثى در رضايت بشر به حيات طبيعى محض و توضيح اينكه اين رضايت خام
[ 301 ]
و ابتدائى است 176
رضايت ناشى از احساس لذت از حيات طبيعى محض 178
رضايتها بطور طبيعى مانع از پيشرفت بسوى استقلال و آزادى شخصيت بوده است 179
آياتى درباره رضايت خام و ابتدائى 182
مقدمهاى بر تفسير حيات معقول 184
آيات مربوط به حيات معقول 187
تعريف حيات معقول 188
مسأله يكم حيات آگاهانه 189
دوم نيرو در مسير هدفهاى تكاملى 191
بشر در برابر جبر و اختيار 193
مسأله دوم آزادى رو به اختيار 194
مسأله سوم دخالت و تأثير محيط در حيات معقول 196
مسير هدفهاى تكاملى عقلانى 197
دو بعدى بودن اجزاء حيات معقول در مسير هدفهاى تكاملى عقلانى 198
مسأله چهارم شخصيت انسان در مسير ساخته شدن 201
تقسيم اندوهها 203
به فعليت رسانيدن استعدادها 205
پنجم ورود به هدف اعلاى زندگى 206
فقط حيات معقول است كه ميتواند دو چهره مهم جهان هستى را بنماياند 208
يكم چهره طبيعى و مادى جهان دوم واقعيت برين جهان 208
مقصود از معقول در حيات معقول چيست ؟ 209
تعريف اجمالى عقل 210
تقسيمات عقل : نظرى ، عملى ، كلى 211
بررسى عقل و فعاليتهاى تعقلى 212
عقل نظرى جزئى در مثنوى جلال الدين مولوى 213
عقل نظرى جزئى در ديوان شمس 214
حيات معقول و راسيوناليسم 216
مسائلى درباره عقل نظرى 217
راسيوناليسم در زندگى اجتماعى زندگى راسيوناليسم 220
[ 302 ]
آيا بشر ظرفيت و كشش حيات معقول را دارد ؟ 223
پاسخ سؤال بالا : يكم سوم 224
آگاهى و هشيارى 225
عنصر دوم حيات معقول 226
سوم مسير هدفهاى تكاملى عقلانى 230
چهارم شخصيت انسان در مسير ساخته شدن 231
پنجم ورود به هدف اعلاى زندگى 233
مهمترين شئون زندگى در حيات معقول : يكم شخصيت انسانى 235
دوم اخلاق در حيات معقول 237
توضيح اخلاق در حيات معقول 239
سوم حقوق در حيات معقول 241
نقل متنى از دادستان ديوان كشور امريكا 242
چهارم روابط اجتماعى در حيات معقول 244
پنجم علم در حيات معقول 246
ششم جهان بينى در حيات معقول 250
هفتم هنر در حيات معقول 252
هشتم سياست در حيات معقول 254
نهم اقتصاد در حيات معقول 257
دهم تعليم و تربيت در حيات معقول 261
لا ننتفع بما علمنا و لا نسئل عما جهلنا 263
اين است كارنامه حيات ما : 263
آياتى درباره جهل مركب 265
و لا نتخوف قارعة حتى تحل بنا 266
بىاعتنائى به حوادث كوبنده در زندگى پيش از بروز آنها 266
و الناس على اربعة اصناف : منهم من لا يمنعه الفساد فى الارض الا مهانة نفسه و كلالة حده و نضيض وفره 267
آرام نشسته است زيرا ميدانى براى جولان دادن خود طبيعى ندارد 267
و منهم المصلت لسيفه و المعلن بشره و المجلب بخيله و رجله قد اشرط نفسه و اوبق دينه لحطام ينتهزه او مقنب يقوده او منبر يقرعه 268
اين نابكاران كه خود را متعهد رواج شر و فساد و درو كردن جانهاى آدميان
[ 303 ]
ساختهاند 268
و لبئس المتجر ان ترى الدنيا لنفسك ثمنا و ممالك عند اللّه عوضا 269
خود را مىفروشند و عظمتهاى ابديت را از دست مىدهند تا چند صباحى در دنيا خوش باشند 269
و منهم من يطلب الدنيا بعمل الاخرة و لا يطلب الاخرة بعمل الدنيا ، قد طامن من شخصه و قارب من خطوه و شمر من ثوبه و زخرف من نفسه للامانة اتخذ ستر اللّه ذريعة الى المعصية 270
نابخردانى ديگر هستند كه تكاليف تأمين كننده ابديت را براى بدست آوردن اعتبارات دنيوى انجام ميدهند 271
و منهم من ابعد عن طلب الملك ضؤلة نفسه و انقطاع سببه فقصرته الحال على حاله فتحلى باسم القناعة و تزين بلباس الزهادة و ليس من ذلك فى مراح و لا مغدى 272
ناتوانانى هستند كه احساس حقارت آنانرا در گوشهاى انداخته و عوامل جبرى محدوديتها آنانرا در قالب كوچكى جاى داده ، چيزى براى كشيدن برخ مردم ندارند جز اينكه خود را مردمانى قانع و پارسا جلوه دهند 272
و بقى رجال غض ابصارهم ذكر المرجع و اراق دموعهم خوف المحشر فهم بين شريدناد و خائف مقموع و ساكت مكعوم و داع مخلص و ثكلان موجع قد اخملتهم التقية و شملتهم الذلة فهم في بحر اجاج افواههم ضامزة و قلوبهم قرحة قد وعظوا حتى ملوا و قهروا حتى ذلوا و قتلوا حتى قلوا . 273
انسانهاى بزرگ در ميان انساننماهائى كوچك 274
فلتكن الدنيا فى اعينكم اصغر من حثالة القرظ و قراضة الجلم و اتعظوا بمن كان قبلكم قبل ان يتعظ بكم من بعدكم و ارفضوها ذميمة فانها قد رفضت من كان اشغف بها منكم 276
دنيائى كه گرايش به آن جوهر هستى انسانى را تباه خواهد ساخت پستتر از برگهاى تباه شده است 276
متن خطبه سى و سوم 277
ترجمه خطبه سى و سوم 279
تفسير عمومى خطبه سى و سوم 281
دخلت على أمير المؤمنين بذى قار و هو يخصف نعله فقال لى : ما قيمة هذا النعل ؟ فقلت لا قيمة لها : فقال عليه السلام : و اللّه لهى احب الى من امرتكم
[ 304 ]
الا ان اقيم حقا او ادفع باطلا 281
معادله زمامدارى بر چند كشور و يك جفت كفش كهنه وصله خورده و برترى كفش كهنه . 281
ان اللّه بعث محمدا صلّى اللّه عليه و آله و ليس احد من العرب يقرأ كتابا و لا يدعى نبوة فساق الناس حتى بؤاهم محلتهم و بلغهم منجاتهم فاستقامت قناتهم و اطمأنت صفاتهم 284
سرزمين حجاز پيش از بعثت پيامبر اكرم ( ص ) 284
گهواره نبوت : معجزهاى بود سرگذشت اين سرزمين و معجزهايست آينده آن كه با بعثت پيامبر اسلام شروع گشت 284
توصيف جورج جورداق از سرزمين عربستان 284
صداى محمد ( ص ) 288
اين صدا ، صداى محمد ( ص ) بود 289
اين صدا ، صداى محمد ( ص ) بود 290
اما و اللّه ان كنت لفى ساقتها حتى تولت بحذافيرها . ما عجزت و لا جبنت و ان مسيرى هذا لمثلها فلانقبن الباطل حتى يخرج الحق من جنبه 293
من در نبردهاى حق و باطل همواره در صف حق بوده و باطل گرايان را مغلوب ساخته و هرگز ناتوانى و ترس بخود راه ندادهام 293
مالى و لقريش و اللّه قاتلتهم كافرين و لا قاتلنهم مفتونين و انى لصاحبهم بالامس كما انا صاحبهم اليوم ، و اللّه ما تنقم منا قريش الا ان اللّه اختارنا عليهم فادخلناهم فى حيزنا 295
شخصيت على بن ابيطالب همان است كه در مبارزه با كفر ديدهايد 295
[ 305 ]