2 واقعيت برين جهان كه رو به هستى آفرين است
جهان با اين واقعيت برين نمودى از « عالم امر » است كه در آيات قرآنى آمده است : اَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ
-----------
( 1 ) فصلت آيه 53 .
-----------
( 2 ) الاعراف آيه 54 .
[ 209 ]
نسبت اين واقعيت برين با چهره عينى مادى جهان . تقريبا نسبت روح با كالبد ماديست . واقعيت « امر » كه شبيه به روح جهان است . تعينى از مشيت الهى است كه مربوط به ذات خداوند فياص مطلق است . جهان با اين چهره در برابر خداوند بعنوان يك موجود مستقل مطرح نيست تا اين بحث پيش بيايد كه رابطه اين جهان با خدا چيست ؟ و اما چهره طبيعى عينى و مادى جهان در حقيقت نمودى عينى از آن واقعيت برين « امر » است كه جوهر يا عامل تكامل از واقعيت برين « امر » در آن سرازير ميشود . اگر با ورود در « حيات معقول » كه بدون ترديد عامل بوجود آمدن فهم برين است ، به چهره طبيعى عينى و مادى جهان بنگريم ، جنبه نمودى و موج بودن جهان براى ما بخوبى قابل فهم ميباشد . شايد منظور كسانيكه جهان را با تعبيراتى مانند خيال ، سايه ، حباب ،
و امثال اين كلمات توصيف كردهاند ، موفق به نگريستن از عالم والاى « امر » گشتهاند ، ولى در توصيف جهان با امثال كلمات مزبور بخطا رفتهاند ، زيرا چنانكه گفتيم جهان واقعيت عينى دارد . اگر ما از ديدگاه « حيات معقول » نتوانيم جهان واقعى را تفسير كنيم ، براى هميشه در طوفان نظرات مكتبى دوئى ( ثنويت ) ارسطوئى ( هيولى و صورت ) و حقيقت و سايه افلاطونى ( مثل و نمودهاى جهان ) و شيئى براى خود و شيئى براى ما كه كانت پيش كشيده است و ماده مطلق و نمودها و ثابتها و متغيرها و دو رويه عقلى و مادى هگليانيسم كلافه خواهيم گشت .