مسئله دوم آزادى رو به اختيار
« حيات معقول » از مرحله رهائى شروع ميشود و از آزادى عبور ميكند و در مرحله والاى اختيار شكوفا ميشود . محققان حرفهاى غالبا ميان سه مرحله رهائى و آزادى و اختيار تفاوتى نميگذارند ، در صورتيكه اين سه مرحله از همديگر متفاوت و داراى اختلاف اساسى ميباشند ، بدين ترتيب كه :
1 رهائى ، عبارتست از برداشته شدن قيد و زنجيرى كه به نوعى از انواع پاىبند انسان شده است ، اعم از اينكه آن قيد و زنجير جسمانى باشد يا تعهدى قراردادى يا روانى ، مثلا كسى كه در زندان يا اطاقى محبوس شده است و از آن زندان يا اطاق رها ميگردد ، بدون اينكه وضع و موقعيت او پس از رها شدن منظور بوده باشد ، همچنين مانند كسى كه تعهدى دارد ، و با عمل به مفاد تعهد يا منحل شدن آن با رضايت طرفين ، از قيد آن تعهد رها شود ، بدون اينكه اين رها شدن تكليف بعد از رها شدن را تعيين نمايد ، همچنين است رها شدن از قيود روانى .
2 آزادى ، اين پديده عبارتست از رها بودن از قيد و زنجير باضافه داشتن توانائى انتخاب يكى از راههائى كه در مقابل خود دارد . ملاحظه ميشود كه انسان در اين مرحله كه آزادى ناميده ميشود ، از استقلال و احساس شخصيت ،
بيشتر از مرحله رهائى برخوردار است . ولى خود اين آزادى تعيين كننده نيكى
[ 195 ]
و بدى و عظمت و پستى و زشتى و زيبائى راهى را كه انسان آزاد انتخاب خواهد كرد ، نميباشد . و بهمين جهت است كه متأسفانه آزادى اين پديده فوق العاده با اهميت معمولا در راه بىبند و بارىها مستهلك ميشود .
3 اختيار ، عبارتست از نظارت و سلطه شخصيت به دو قطب مثبت و منفى كار براى بهرهبردارى از آزادى در راه وصول به خير و رشد . اگر آزادى را به عقل تشبيه كنيم ، اختيار عبارتست از بدست آوردن معقول بوسيله فعاليت عقلانى . همچنين اگر آزادى را به نور فيزيكى تشبيه كنيم ، اختيار عبارتست از كار ضرورى يا مفيدى كه در روشنائى آن نور انجام ميدهيم .
حيات انسانى مانند آب زلال و گوارائى است كه از يك منبع ميجوشد و آزادى از متن حيات انسانى مانند آب زلال و حيات بخش از منبع ميجوشد ،
و براى بهرهبردارى صحيح و مفيد از آن آب ، باغبانى لازم است كه بوسيله آن آب با اندازه معين و اوقات مناسب و باضافه ديگر عوامل روئيدن ، درختان و گلها و مزارع را بروياند و بارور بسازد . اختيار عبارتست از بهرهبردارى شخصيت از آزادى در رويانيدن عوامل عظمتها و رشد انسانى . هر اندازه كه يك فرد و يا يك جامعه در بهرهبردارى از آزادى در راه اختيار پيشرفت داشته باشد ، بهمان اندازه از « حيات معقول » بيشتر برخوردار است . اين عنصر تعريف از آيه شريفه فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ 1 ( براى وصول به خير و [ كمال ] سبقت بجوئيد ) لزوم تكاپو در راه وصول به خير و كمال در چند آيه ديگر نيز گوشزد شده است ،
مانند آيه 148 از سوره البقره :
فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ ( براى وصول به خيرات و [ كمالات ] سبقت بجوئيد ) و جاى ترديد نيست كه تكاپوى اختيارى هم در معناى سبقت نهفته است و هم در خيرات ، زيرا هدفهائى كه با اجبار در سر راه آدمى قرار ميگيرد ، فقط هنگامى با
-----------
( 1 ) المائده آيه 48 .
[ 196 ]
عنوان خير قابل توصيف است كه با اختيار آن هدف را بدست بياورد .
زيرا خير و شر هنگاميكه به كارهاى انسانى نسبت داده شود از مفاهيم ارزشى است كه حتما اراده و اختيار در اتصاف انسان بيكى از آن دو دخالت دارد . كلمه اخيار بآن اشخاص گفته ميشود كه با امكان ارتكاب به زشتىها و پليدىها ، دست بآنها نيالايند و اشرار به كسانى گفته ميشود كه با امكان رفتار صحيح و خردمندانه مرتكب زشتىها و پليدىها شوند .