نتيجه سوم موقع فرا رسيدن قيامت براى همگان نامعلوم است .
نتيجه تفاعل ذرات نطفه مرد و زن ( اسپر و اوول ) نامعلوم است . تشخيص دقيق فردا و موقعيتى كه آدمى در فردا دارا خواهد گشت ، نامعلوم است . و تشخيص دقيق لحظه عبور از پل زندگى به سوى مرگ نامعلوم است . آيا اين مجهولات در زندگى آدمى كه نزديكترين حقايق براى او است . موجب محدوديت شناخت در ديگر مسائل انسانى و جهانى نميباشد ؟ ممكن است گفته شود : ما ميتوانيم موقعيت زندگى خود را نه تنها فردا ، بلكه در آيندههاى دور نيز با محاسبات
[ 89 ]
علمى و عوامل و روابط اجتماعى مشخص نمائيم . پاسخ اين سئوال اينست كه شما اگر خود هويت حيات را كه هر لحظه بدون قالبگيرى معين ميجوشد ،
در نظر بگيريد و اين حقيقت را هم بدانيد كه جوشش حيات در طبيعت با سيستم باز صورت ميگيرد ، چگونه ميتوانيد يك هزارم لحظه بعدى را دقيقا مشخص نمائيد . بلى آنچه كه ما مىبينيم اينست كه اين حيات پس از جوشش بلافاصله در مجرى و كانالهائى كه ضرورتهاى محيطى و اجتماعى براى آن ساخته و قالبگيرى ميشود ميفتد ولى اين قالبگيرى از خود هويت حيات برنميآيد . همچنين است مسئله مرگ كه براى هيچ فردى روشن نيست كه نيروى ادامه حيات او چقدر است و در برابر كدامين حوادث محاسبه نشده از پاى درخواهد آمد .