نتيجه سوم در بررسى تحولات و سرگذشت بشرى با دو نوع سنت روبرو ميشويم :
1 سنتهاى صالحه و شايسته كه بعنوان اصول پايدار مهمترين عامل رشد انسانها بوده است ( آيه شماره 2 ) مانند تنظيم مسائل اقتصادى ،
برخوردارى از علم ، زندگى در پوشش يك فرهنگ پويا و هدفدار ، گرايش علمى و عملى به عدل و قسط و بكار انداختن انديشه و تعقل . اينها مواد تبليغ پيامبران الهى و هدف تكاپوهاى خردمندان اقوام و ملل بوده است . 2 سنت هاى پليد و اخلاق تابوكه مورد گرايش و پرستش مردم قهقرا طلب و ارتجاعيون بوده است . در آيات قرآنى اين سنتگرايى مورد توبيخ شديد و آنرا به بيعقلى و نادانى موصوف ساخته است . در همه آن آيات قرآنى كه تكيه بر گذشتگان را مانع ايمان به هدايت و نور الهى قرار ميدهند ، محكوم نموده و در بعضى از آيات صريحا بيعقلى تكيه بر گذشتگان نابخرد را گوشزد مينمايد مانند :
اَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ 1 [ آيا آنان باز تكيه بر سنت هاى نياكان خود ميكنند ] اگر چه نياكان آنان چيزى را تعقل نميكردند و هدايت نميشدند ) .