ضرورت شناخت هويت و مختصات انسانى
اگر در آيات قرآنى درست تحقيق و بررسى نمائيم ، باين نتيجه فوق العاده با اهميت خواهيم رسيد كه بيش از دو هزار آيه در قرآن درباره توصيف هويت و مختصات و ابعاد منفى و طرز تفكرات و رفتار انسانى آمده است .
اين اهميت فوق العاده كه در قرآن درباره انسان ديده مىشود ، براى ما معلوم ميگردد كه انسان آن موجود سادهاى نيست كه مكتبها و انسان شناسان براى ما مطرح ميكنند . اگر ما تنها انسان از ديدگاه قرآن را كه بوسيله يك انسان درس نخوانده و استاد نديده و قلم بدست نگرفته ، دليل معجزه بودن قرآن تلقى كنيم ، سخنى بگزاف نگفتهايم . اطلاعات و معلومات آن دوران درباره انسان كه پيامبر اسلام زندگى ميكرد بقدرى ناچيز است كه بطور جدى ميتوان گفت : در آن دوران اصلا حقيقتى بنام انسان براى مردم آن دوران مطرح
-----------
( 1 ) الكهف آيه 49 .
[ 98 ]
نبوده است تا ببينيم چه شناختى درباره انسان داشتهاند .
آنچه كه اعجاز قرآن را درباره انسان شناسى اثبات مىكند ، بيان واقعيتها و حقايق انسانى است بدون كمترين موضعگيرىها و محدوديتها و آرمانگرائىهاى بالخصوص . ترديدى نيست در اينكه ما در قرآن آيهاى براى تعريف رسمى انسان نداريم ، يعنى چنين نيست كه يك يا چند آيه در قرآن بگويد « انسان اين است و جز اين نيست » هيچ شوخى درباره شناخت انسان بىاساستر از اين نيست كه بگوئيم : « انسان اينست و جز اين نيست » و آن متفكران يا متفكرنماها كه چنين اجازهاى را بخود دادهاند ، يا واقعا انسان را نشناختهاند يا نظر آنان از تعريف انسان ، حكايت توصيفى محض از انسان نبوده است ، بلكه ميگويند : كه « انسان بايد چنين باشد » ما مىخواستيم آيات مربوط به انسان را يك بيك مورد بحث و تفسير قرار بدهيم ، ولى وقتى كه خوب فكر كرديم ديديم شناخت انسان از ديدگاه قرآن كه حداقل دو هزار آيه بايد مورد بررسى و تفسير قرار بگيرد ، نيازمند تأليف مستقلى است ، لذا در اين مبحث بهمين مقدمه قناعت كرديم و اگر الطاف خداوندى شامل حال شود ، اين كار را انجام خواهيم داد .