چگونه روزگار عناد ميورزد و زمان راه كفران پيش ميگيرد ؟
يقين است كه مقصود از روزگار و زمان در اين خطبه مباركه آن كشش ذهنى نيست كه از حركات انتزاع ميگردد و با نظر به مختصات منظومه شمسى و كهكشانها و استمرار محسوس در درون ، بزمان فلسفى و طبيعى و روانى تقسيم ميگردد . بلكه مقصود اهل آن روزگار و مردم آن زمان ميباشد كه أمير المؤمنين عليه السلام در نهج البلاغه بارها آنان را توصيف به جهل و حماقت و خودپرستى و جاىطلبى فرموده است . براى درك مراتب جهالت و رذالت و پستىهاى مردم آن زمان كه عناد و كفران در برابر حق از اوصاف آشكار آنها است ، از طرز رويارويى آن مردم با أمير المؤمنين ( ع ) و عكس العملى كه در برابر آن حضرت از خود نشان ميدادند ، ميتوان بهرهبردارى نمود .
آنان با كدامين زمامدار در رابطه بودند ؟ با زمامدارى كه :
1 هر گونه قدرت و استعداد و امتيازى را كه خدا به او داده بود ، با كمال اخلاص و صميميت در راه سعادت دنيا و آخرت آن مردم بكار انداخته بود .
2 زمامدارى كه هيچ سود مادى و مقامى و اعتبارى از آنان نگرفت ،
[ 145 ]
ولى چنانكه گفتيم هر چه داشت براى پيشبرد « حيات معقول » آنان ، بيدريغ و بىمضايقه تقديم كرد .
3 زمامدارى كه حتى يك روز بفكر اندوختن مال و مقام براى خويشتن نيفتاد .
4 لباسها و كفشهاى خود را وصله ميزد ، تا بر برهنگى برهنگان جامعه پايان بدهد و به كم ارزشترين غذا قناعت ورزيد تا ناله گرسنگان را از ريشه بركند .
5 اشكهاى سوزان فراوان در راه رفع تشنگىها و گرسنگىهاى ارواح مردم آن زمان به معرفت و رشد بر رخسارهاش فرو ريخت .
6 زمامدارى كه حتى يك لحظه احساس قدرت نتوانست آزادى و اختيار ربانى او را سلب نموده و بصورت بردهاش درآورد .
7 زمامدارى كه هنوز عدالت در تاريخ بشرى عاشق دلباختهاى مانند او را نديده است .
8 زمامدارى كه لحظهاى خود را دور از ديدگاه خداوندى نديد . . .
حال ببينيم مراتب تأثر و چگونگى عكس العمل پذيرى مردم آن زمان از چنين زمامدار چه بوده است ؟
1 آنان ميخواستند على بن ابيطالب همه قدرتها و استعدادها و امتيازاتى را كه خداوند به او عنايت فرموده بود ، در برآوردن خواستههاى حيوانى آنان مستهلك بسازد ، بيت المال را بطور دلخواه آنان به حيف و ميل نمايد .
2 آنان از « حيات معقول » چيزى جز اين نمىفهميدند كه على بن ابيطالب ( ع ) آنان را بر مردم مسلط بسازد تا آنان بتوانند حس خودپرستى خود را اشباع نمايند .
3 آنان ميخواستند على بن ابيطالب سفرههاى رنگارنگ از بهترين غذا هاى دنيا را پيش روى آنان بگسترد ، اگر چه به گرسنگى و بينوائى بينوايان بيفزايد .
4 آنان مقاومت عجيبى ميورزيدند تا تشنگى و گرسنگى ارواحشان را
[ 146 ]
بر معرفت ناديده بگيرند . آن نادانان خود را دانايان مىپنداشتند .
5 آنان اصرارى شگفتانگيز داشتند كه آزادى و اختيار ربانى أمير المؤمنين را در بكار بردن قدرت از وى سلب كنند و او را به ارتكاب هر گونه پليدىهاى جباران روزگار تحريك ميكردند .
6 آنان تأكيد داشتند كه عشق أمير المؤمنين را به عدالت تباه بسازند .
7 آنان ميخواستند أمير المؤمنين عليه السلام را از پيشگاه خداوندى دور كنند و در لابلاى لجنهائى كه خودشان غوطهور بودند ، بپيچانند .
8 بعبارت كلىتر : مثل آنان در عكس العمل پذيرى از على بن ابيطالب ( ع ) مثل غرايز حيوانى پستى گرا و روح بالاگرا بود :
بر گشاده روح بالا بالها
تن زده اندر زمين چنگالها
آيا روزگارى كه چنين مردمى را در برابر چنان خليفة اللهى قرار داده است ،
با آن بزرگ بزرگان عناد نورزيده است ؟ آيا زمانى كه چنين موجودات را در برابر انسانترين انسانها قرار داده است ، كفران نورزيده است ؟ 4 ، 5 يعدّ فيه المحسن مسيئا و يزداد الظّالم فيه عتوّا ( روزگاريست كه نيكوكار در آن بد كار شمرده ميشود و ستمكار بر طغيان خود ميافزايد )