نتيجه يكم خداوند اعلى خطاب به پيامبر اكرم ( ص ) ميفرمايد : آيا اين مردم در ملكوت آسمانها و زمين نمىنگرند .
اين سئوال توجيهى دليل آنست كه همه انسانها ، ميتوانند ملكوت جهان هستى را ببينند و ديدن ملكوت در اختصاص شخصى يا گروهى نيست . جاى ترديد نيست كه اين ديدار از راه تقوى و تزكيه نفس و پاك انديشى و پاكدامنى بدست ميآيد . دليل اين مدعا به اضافه منابع اسلامى و تجربه كلى در وضع روانى انسانهاى آشنا با ملكوت ،
روايتى است از حضرت عيسى بن مريم عليهما السلام كه فرموده است .
لا يرد ملكوت الرب الاعلى من لم يولد مرتين ( كسيكه دوبار متولد نشود ، به ملكوت پروردگار اعلا وارد نميگردد ) .
مقصود از تولد دوم انسان عبارتست از آغاز خودسازى اختيارى .
بتوضيح اينكه تولد نخستين آدمى همان زاييده شدن طبيعى او است از پدر و مادر .
انسان با اين تولد نخستين از يك جريان جبر تكوينى عبور ميكند و در ميان انبوهى از قوانين طبيعت به حركت طبيعى خود ادامه ميدهد . انسان با اين تولد و حركت نه وارد منطقه ارزشها ميشود و نه توانائى آشنائى با سطوح شفاف و ابعاد و اصول عالى انسان و طبيعت را دارا ميباشد . ورود انسانها در منطقه مزبور و تحصيل توانائى آشنائى مذكور ، از موقعى شروع ميشود كه انسان
[ 50 ]
شروع به خودسازى مينمايد . اين است تولد اختيارى و اينست آغاز « من هستم » و از همين موقع فصل ورود به ملكوت و مشاهده جمال و جلال الهى شروع ميشود . از اين هنگام حقيقت عدالت چهره ربانى خود را به انسان نشان ميدهد و گذشت از لذايذ در راه پيشبرد « حيات معقول » انسانها ، طعم واقعى خود را قابل درك ميسازد . آن نور الهى كه در مباحث پيشين مطرح كرده بوديم از اين افق سرميكشد . بلى با ورود به اين مرحله است كه آدمى شايستگى رؤيت ملكوت جهان را دارا ميشود و از ظواهر عالم خلقت به عظمتهاى عالم امر نفوذ پيدا ميكند كه يكى از نتايجش شناخت روح است كه از عالم امر است . ( آيه شماره 1 ) .