نتيجه سوم اگر تو هم ميخواهى از آن فروغ و يقين برخوردار شوى پروردگارت را بشناس و او را عبادت كن
( آيه شماره 3 ) وصول به يقين بدون معرفت و كار و كوشش قابل تحقيق نيست . بازى با مفاهيم و زير و رو كردن خيالات و اصطلاحات پر طنطنه كه خود وسيله سرگرمى و اشتغالات بيهوده ذهنى ، نه تنها موجب يقين نمىگردند ، بلكه سد نفوذ ناپذيرى در برابر جريان حقايق به درون مىباشند . همه ما اين حقيقت را پذيرفتهايم كه :
اى برادر تو همان انديشهاى
ما بقى خود استخوان و ريشهاى
و اين را هم پذيرفتهايم كه :
گر بود انديشهات گل گلشنى
ور بود خارى تو هيمه گلخنى
با نظر به اين اصل اساسى ، ترديدى نبايد كرد در اينكه انسان خيالباف تجسمى از خيال است ، انسان عاشق اصطلاح و اصول پيش ساخته تجسمى از آن اصطلاح و اصول است . با اين فرض چگونه مىتوان به يقين ربانى واصل شد كه احتياج به گرايش راستين به خدا و نهادن سر عبوديت بر زمين در پيشگاه آن جلال و جمال ازلى و ابدى دارد . البته فراموش نشود كه منظور از عبادت خدا ، بجاى آوردن يكعده اعمال اعتيادى و بازگو كردن طوطىوار جملات تعبدى نيست ، بلكه از آنهنگام كه يك انسان از خاك برميخيزد و از جان وابسته خود به جلال و جمال ابدى آگاه مىشود ، به عبادت شروع ميكند ،
تا عالىترين پديده زندگانى او كه جهاد فى سبيل اللّه با جان و مال است و همه لحظات زندگى او با آن آگاهى در پيشگاه الهى سپرى مىشود ، خواه در كارگاه ، خواه در عبادتگاه ، خواه در ميدان نبرد و خواه در كشتارگاه و دانشگاه و مراكز تعليم و تربيت و غير ذلك . مسلم است كه با افزايش آگاهى در اين تكاپوها بر يقين آدمى افزوده مىشود .