شناخت محصولى از شيىء براى خود و شيىء براى ما
اين جمله كه « ما در نمايشنامه بزرگ وجود هم بازيگريم هم تماشاگر » از فيلسوف چينى بنام لائوتسه بوسيله نيلزبوهر براى ما نقل شده است . از ديدگاه فلسفى همين مسئله را محمد بن محمد بن طرخان فارابى فيلسوف بزرگ اسلامى نيز مطرح نموده و در امتداد تاريخ فلسفه فلاسفه مسلمين را بخود جلب كرده است . اين مسئله كه شايد مهمترين مسئله فلسفه و شناخت باشد ، فلاسفه و دانشمندان اسلامى را نيز بخود مشغول نموده با بيانات و اشكال مختلف آنرا مطرح نمودهاند . ما بحث مشروح اين مسئله را در مجلد پنجم از اين ترجمه
[ 79 ]
و تفسير از ص 169 تا ص 176 بررسى نمودهايم ، لطفا مراجعه شود . اين مسئله ميگويد : همه موجوداتى كه در پهنه هستى وجود دارند ، داراى واقعيتى هستند كه در واقعيت هستى خود احتياجى به حواس و ذهن و تعقل انسانها ندارند ،
ولى در آنهنگام كه ما ميخواهيم براى تحصيل شناخت با آنها ارتباط برقرار كنيم ، اين واقعيتها بطور مجرد از عوامل برونى و درونى انسانى كه حواس و ذهن و تعقل و هدفگيريها و امكانات او است ، در ذهن آدمى منعكس نميگردند . بلكه در سه راه خود به ذهن ما در نمايشهاى دگرگون قرار ميگيرند .
روشنترين مثال براى توضيح اين مطلب ، پديده پنكه برقى است كه واقعيت آن سه شاخه است ، ولى وقتى كه به سبب نيروى بادى يا الكتريسيته بحركت ميفتد ، يك دايره حقيقى را نمودار ميسازد ، بطوريكه اگر كسى سابقه ذهنى به سه شاخه بودن پنكه نداشته باشد ، بطور مطلق حكم ميكند كه آن دائره واقعيت دارد . علت نمايش دائرهاى پنكه ناتوانى حس بينائى و ذهن ما از تفكيك نقاط عبور شاخههاى پنكه ميباشد . در نتيجه شناختى كه از ارتباط انسان با وسايل و ابزار خاصى كه دارد ، با جهان عينى بدست ميآيد ، مخلوطى از شيئى براى خود و شيئى براى ما ميباشد . آيات مربوطه باين مسئله در قرآن مجيد بقرار زير است :
1 وَ تَحْسَبُهُمْ اَيْقاظاً وَ هُمْ رَقُودٌ 1 [ و تو اگر آن اصحاب كهف را ميديدى ] گمان ميكردى آنان بيدارند ، در حاليكه بخواب رفته بودند ) 2 حَتَّى اِذا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَغْرِبُ فى عَيْنِ حَمِئَةٍ 2 ( هنگاميكه ذو القرنين بنقطهاى از مغرب زمين رسيد ، چنين دريافت كه آفتاب در يك چشمه تيره و كدر فرو ميرود ) .
3 قالَ بَلْ اَلْقُوا فَأِذا حِبالُهُمْ وَ عِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ اِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ اَنَّها تَسْعى 3
-----------
( 1 ) الكهف آيه 18 .
-----------
( 2 ) الكهف آيه 86 .
-----------
( 3 ) طه آيه 66 .
[ 80 ]
[ حضرت موسى ( ع ) به ساحران فرعونى گفت : من آغاز نميكنم ] .
( بلكه شما شروع كنيد و سحرتان را بيندازيد آنان سحر خود را انداختند ،
ناگهان طنابها و عصاهاى ساحرانه آنان در خيال موسى به جنب و جوش و حركت در آمدند .
4 وَ الَّذينَ كَفَرُوا اَعْمالُهُمْ كَسَرابٍ بِقيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتَّى اِذا جائَهُ لَم يَجِدْهُ شَيْئاً وَ وَجَدَ اللَّهُ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسابَهُ وَ اللَّهُ سَريعُ الْحِسابِ 1 ( و كسانيكه كفر ورزيدند ، اعمال آنان مانند سراب آب نما در بيابانى است كه انسان تشنه آنرا آب مىپندارد ، هنگاميكه نزد آن سراب ميرسد چيزى نمىبيند و خدا را در آنجا در مييابد و خدا حساب او را ايفاء مينمايد و حسابگرى خداوندى سريع است ) .
5 قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرينَ اَعْمالاً اَلَّذينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فىِ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ اَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً 2 ( بآنان بگو : آيا بشما خبر بدهيم درباره كسانيكه اعمال آنها در خسارت است . آنان كسانى هستند كه تلاش و كوششهايشان در اين زندگانى گمراه و پوچ شده است و گمان ميكنند كه عمل صحيح و نيكو انجام ميدهند ) .
6 وَ تَرىَ الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِىَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ 3 ( و تو در كوهها مىنگرى و گمان ميكنى كه آنها متوقف و راكدند ، در صورتيكه مانند حركت نامحسوس ابر در حركتند ) .
7 وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ اَيْديهِمْ سَدّاً وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ 4 ( و ما براى آنان سدى از پيش رو و سدى از پشت سرشان قرار داده پرده روى ديدگانشان انداختيم كه نمىبينند ) .
-----------
( 1 ) النور آيه 39 .
-----------
( 2 ) الكهف آيه 103 .
-----------
( 3 ) النمل آيه 88 .
-----------
( 4 ) يس آيه 9 .
[ 81 ]
8 وَ اِذا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبْكَ اَجْسامُهُمْ وَ اِنْ يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ العَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قاتَلَهُمُ اللَّهُ اَنَّى يُؤْفَكُونَ 1 ( و هنگاميكه آنها را مىبينى اجسام آنان را به شگفتى واميدارد و اگر آنان سخن بگويند . بسخن آنان گوش فرا ميدهى ، گوئى آنان چوبهاى خشك و نصب شدهاند ، هر فريادى را كه متوجه آنان شود گمان ميكنند : دشمن است ، از آنان احتياط و پرهيز كن ، خدا آنانرا بكشد . تا كجا به زورگوئى و تباهى ادامه خواهند داد ) .