براى هشياران اندرزها و تجارب روزگاران جدىترين وسايل خود سازى است
حوادث و رويدادهاى دنيا كه در طناب قانون علت و معلول يكى بدنبال ديگرى برمىخيزد و راه خود را پيش مىگيرد ، قاطعانهترين دليل است براى اثبات اينكه كردارها و انديشهها و گفتارهاى ما نتايج خود را بدون استثناء به دنبال خود مىكشند و ما را در محاصره خود قرار مىدهند .
با توجه به سرگذشت بشر در تاريخ طولانى كه پشت سرگذاشته است ،
حتى ناچيزترين حادثهاى پيدا نمىشود كه معلولى را بدنبال خود نياورد و يا معلول علتى نبوده باشد .
يكى از بارزترين انواع زنجير رويدادها ، حلقههاى ظلم و تجاوز به حقوق و حيات ديگر انسانها است كه معلول خود را كه حلقههاى متنوع كيفرها است بدنبال خود مىكشد . دير يا زود ، آگاهانه يا ناآگاه حلقههاى اين زنجير پشت سر هم به دست و پاى تجاوزكاران مىپيچد و آنان را راهى سيه چال سقوط مينمايد .
نابينا آن فرد و جامعهايست كه ديده از رنگ تند اين زنجير به بندد . ناشنوا آن فرد و جامعهاى كه گوشش از شنيدن حركت پر صداى آن كر باشد . كسى كه شخصيت ندارد ، موضوعى براى تزكيه و سازندگى آن ندارد ، چنين شخصى نيازى به تقوى و خويشتن دارى نمىبيند كه شخصيت خود را از متلاشى شدن در منجلاب فساد و ستمگرى محفوظ بدارد .
غافل از آنكه كيفرهاى جبرى فساد و تجاوز پا بپاى او حركت مىكند تا گريبانش را بگيرد و اگر تبهكارىهايش در حدّى از رذالت و وقاحت باشد كه كيفرهاى اين زندگى نتواند انتقام از او بگيرد ، بدون اينكه او را رها كند ، گريبان روحش را پس از جدائى از كالبد تن بدست مىگيرد و شرنگ جانگزاترى را به كام او مىريزد .
براستى مگر پاداش فضيلت و عدالت را مىتوان در لذايذ و مزاياى اين زندگى جست كه بتوان كيفر واقعى تجاوز و ستمگارى را در تلخىها و شكنجههاى ناچيز و
[ 233 ]
محدود آن سراغ گرفت چنانكه پاداش على بن ابيطالب ( ع ) را لباس و مسكن و خوراك و مقام ناچيز اين دنيا نمىتواند ادا كند ، همچنان كيفر و مجازات « ابن ملجم » نيز تلخىها و شكنجههاى محدود و زودگذر اين دنيا نمىتواند بپردازد .
ساده لوحان غوطهور در لذايذ محدود دنيا و آشنا با تلخىهاى زودگذر آن توانائى درك لذايذ پايدار روح و شكنجههاى ابدى آن را ندارند . آن پاداشها و كيفرهائى توجه آنانرا جلب مىكنند كه محسوس و قابل لمس باشند آنان از كيفر ستم به خويشتن و « از خود بيگانگى » اطلاعى ندارند . آنان از درد خود باختن تلخى و شكنجهاى احساس نميكنند ، تا آن را به عنوان كيفر نابود كننده تلقى نمايند .
آيات فراوانى در قرآن مجيد به بيان داستانهايى مىپردازد كه بازگو كننده حلقههاى زنجيرى كردارها و نتايج آنها مىباشد .
در بعضى از اين آيات ظلم به خويشتن و « از خود بيگانگى » را از بدترين كيفرها معرفى مىكند كه به دنبال تبهكارىهاى مردم بوجود آمده است . از آنجمله :
وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَاَنْساهُمْ اَنْفُسِهِمْ 1 .
( و نباشيد همچون آنانكه خدا را فراموش كردند و در نتيجه خداوند آنان را به « خود فراموشى » مبتلا ساخت ) .
امير المؤمنين ( ع ) در جمله مورد تفسير بقدرى موضوع كيفرها را با اهميت قلمداد مىكند كه مىفرمايد :
اگر فرد يا جامعهاى از اندرزهاى خيرخواهان و رويدادهاى زنجيرى زندگى عبرت بگيرد و بهرهمند شود ، نه تنها مرتكب گناه و انحرافات قطعى نمىشود ، بلكه از كارهاى مشكوك نيز اجتناب مىورزد و پيرامون مشتبهات نيز نمىگردد ، زيرا معادلات رياضى حيات آدمى بسيار دقيقتر از آن است كه هر كارى را انجام بدهد و سپس با افيون « بارى بهر جهت » خود را بى حس نموده تسليتى به خويشتن بدهد . 5 الا و انّ بليّتكم قد عادت كهيئتها يوم بعث اللّه نبيّه صلّى اللّه عليه و آله
-----------
( 1 ) الحشر آيه 19 .
[ 234 ]
( آگاه باشيد ، آزمايشى كه امروز شما را در بر گرفته همانند آزمايش روزى است كه خداوند پيامبرش را برانگيخته بود ) .