تأثير محيط طبيعى در وضع روانى مردم
در مجموع اين خطبه چند مسئله بسيار مهم گوشزد شده است :
مسئله يكم توضيحى در پستى و تباهى بر پا دارندگان جنگ جمل كه در دو جمله بيان شده است : لشكريان زن ، پيروان شتر .
مسئله دوم غيب گوئى امير المؤمنين عليه السلام :
كأنّى بمسجدكم كجؤجؤ سفينة قد بعث اللّه عليها العذاب من فوقها و من تحتها .
[ 169 ]
( چنين مىبينم كه مسجد شما مانند سينه كشتى روى دريا است كه عذاب خداوندى بالا و پايينش را فرا گرفته ، همه ساكنان آن را غرق نموده است ) .
اين غيب گوئى در دو روايت ديگر هم نقل شده است .
مسئله سوم بيان مشخصات محيط طبيعى بصره كه جنگ جمل در آن براه افتاده است . اين مشخصات بقرار زير است :
1 آب شور .
2 نزديكى به آب .
3 كثافت و بدبوئى زمين كه مجاور آب است .
4 گودى زمين .
بلادكم انتن بلاد اللّه تربة ، اقربها من الماء و ابعدها من السّماء .
( شهرهاى شما داراى كثيفترين زمين در شهرهاى خداوندى است نزديكترين شهر به آب و دورترين آنها از آسمان ) .
اين مسئله يكى از جالبترين مسائل علمى در جامعه شناسى است كه تأثير محيط طبيعى را در وضع روانى مردم با وضوح كامل مطرح كرده است .
اين يكى از دلايل روشن است كه واقع نگرى اسلام را اثبات مىكند و تفسير طبيعى موجوديت انسانى را بطور رسمى ، از معارف ضرورى قلمداد ميكند .
اين مسئله در قرون بعدى بوسيله ابن خلدون در مقدمه و منتسكيو در كتاب روح القوانين مشروحا مورد بررسى و پذيرش قرار گرفته ، امروز هم مانند يك اصل كاملا علمى مورد توجه مردم شناسان و جامعه شناسان قرار گرفته است .
مطلبى كه بايستى در اين مبحث مورد دقت قرار بگيرد اينست كه تأثيرات محيط طبيعى اگر چه اصول بنيادين طبيعت انسان را مانند انديشه و اراده دگرگون نمىسازد ، ولى آداب و رسوم و قوانينى را به وجود مىآورد كه مىتوانند شئون حيات مردم را رنگ آميزى و توجيه نمايند . با نظر به اين قاعده است كه ميگوييم :
امير المؤمنين عليه السلام مردم بصره را محكوم مطلق ننمودهاند ، بلكه نمود طبيعى ارتباط آنان را با چنان محيط طبيعى بيان فرمودهاند .
[ 170 ]
و از نظر علمى محكوميت اهل بصره كه ناشى از وضع محيطشان بوده است ،
مىتواند موقت بوده باشد ، باين معنى كه با كوشش و تكاپو مىتوانستند تا حدودى اثر آن محيط را خنثى نمايند و در اخلاق و روحيات و رفتارشان دگرگونى ايجاد كنند . اين امكان دگرگونى در جملهاى كه پس از اين تفسير مىشود ، گوشزد شده است . مردان بزرگى از سرزمين بصره مانند حسن بن هيثم بصرى برخاستهاند و روشنگر علم و معرفت بشرى گشتهاند .
بطور كلى توبيخها و ملامتهايى كه از زبان پيشوايان الهى يا حكما و جهان بينان درباره يك سرزمين يا قوم و ملت معينى ديده مىشود ، توبيخ مطلق و ابدى نيست ، بلكه داراى انگيزه و عامل مشخصى است كه خارج از ذات انسانى مردم آن سرزمين و قوم و ملت مىباشد .
مكه معظمه كه در دورانهاى طولانى بتكده بوده مردمش سوداگرانى پست و متعصب و بى خبر از ارزشهاى حيات بودهاند ، بيت اللّه الحرام مىشود ( چنانكه نخستين روز بنايش بدست ابراهيم خليل عليه السلام بود ) و انسانهاى شايسته و با عظمتى از همان سرزمين برمىخيزند و با پيشوايى پيامبر اسلام ، معظمترين و انسانىترين تمدن را بجهانيان عرضه مىكنند . 9 ، 10 و المقيم بين اظهركم مرتهن بذنبه و الشّاخص عنكم متدارك برحمة من ربّه ( كسى كه در ميان شما زندگى كند در گرو گناه خويش است و كسى كه از ميان شما بيرون رود ، رحمت پروردگارش او را دريافته است ) .