نخست دست بردگى بسوى شيطان دراز كردند ، سپس شيطان بردگى آنان را پذيرفت
درست است كه كار شيطان اغوا و فريب دادن اولاد آدم است ، ولى فعاليت او از آراستن خطاها و گناهان تجاوز نمىكند .
اين موجود پليد هرگز مانند يك عامل جبرى مردم را به بدبختى و سقوط نمىكشاند . و چنانكه در قرآن مجيد آمده است ، كار او وعدههاى دروغين و آرايشهاى بىاساس مىباشد .
خداوند رحمان انسانها را بوسيله عقول و وجدانها و پيامبران از اغواها و فريبكارىهاى شيطان بر حذر داشته است . سه وسيله مزبور قدرتى بيش از تحريكات شيطان دارا مىباشند . كه بخوبى مىتوانند دغل كارىهاى شيطان را خنثى نمايند .
بنابر اين ، اين شيطان نيست كه دست آدمى را گرفته با اجبار او را برده خود ميسازد بلكه اين خود انسان است كه نخست همه وسايل سه گانه را از كار مىاندازد و تحريكات آنها را در درون خود خنثى مىنمايد و دست بردگى به سوى شيطان دراز مىكند و سپس آن موجود پليد شريك زندگى او مىگردد . اين مطلب در مواردى از قرآن مجيد چنين مطرح شده است :
1 وَ قالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِىَ الْاَمْرُ اِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَاخْلَفْتُكُمْ وَ ما كانَ لى عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ اِلاَّ اَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لى فَلا
[ 132 ]
تَلُومُونى وَ لُومُوا اَنْفُسَكُمْ ما اَنَا بِمُصْرِخُكُمْ وَ ما اَنْتُمْ بِمُصْرِخِىَّ اِنّى كَفَرْتُ بِما اَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ اِنَّ الظَّالِمينَ لَهُمْ عَذابٌ اَليمٌ 1 .
( هنگامى كه امر الهى [ در روز قيامت درباره گمراهان و رستگاران ] محقق شد ، شيطان به اولاد آدم مىگويد :
خداوند به شما وعده حق داده بود و من به شما وعده دادم و تخلف كردم و من سلطه [ جبرى ] بر شما نداشتم ، جز اينكه شما را خواندم ، دعوت مرا پذيرفتيد ،
مرا ملامت نكنيد ، خودتان را ملامت نماييد ، [ امروز ] نه من مىتوانم بشما پناه بدهم ، نه شما مىتوانيد پناهگاه من باشيد . من بآنچه كه شما پيش از اين [ در دنيا ] مرا در آن ، ( اطاعت خدا ) شريك قرار داديد ، كفر ورزيدهام ، براى ستمگاران عذاب دردناكى وجود دارد ) .
ملاحظه مىشود كه شيطان بعنوان يك عامل جبرى فرزندان آدم را به تباهى نمىكشد ، بلكه وعدههاى دروغين مىدهد و خطاكارىها را مىآرايد و بس . بنابر اين ملامت كردن شيطان بى مورد خواهد بود . همين مسئله درباره نفس ( مدير غرايز حيوانى ) آدمى نيز وجود دارد ، باين معنا كه آدمى در روز قيامت نمىتواند گناهان و انحرافات خود را به گردن نفس بياندازد و بگويد :
چون خدا بمن نفس داده بود ، لذا مرتكب گناه شدم ، زيرا تحريكات و فعاليتهاى غرايز حيوانى به مديريت نفس ، در برابر نيروهاى عقل و وجدان و فرياد پيامبران عظام قابل توجيه و مهار كردن بوده ، هرگز به درجه عامل جبرى نميرسند .
2 وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَ اجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَ رِجْلِكَ وَ شارِكْهُمْ فِى الْاَمْوالِ وَ الْاَوْلادِ وَ عِدْهُمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ اِلاَّ غُرُوراً . اِنَّ عِبادى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ وَ كَفى بِرَبِّكَ وَكيلاً 2 .
[ اى شيطان ] ، از اولاد آدم هر چه بتوانى با صداى خود دعوت و تحريك كن ، عمال سواره و پياده خود را بسوى آنان بسيج نما و در اموال و فرزندانشان
-----------
( 1 ) ابراهيم آيه 22 .
-----------
( 2 ) الاسراء آيه 64 و 65 .
[ 133 ]
مشترك باش و بآنان وعده بده و شيطان به فرزندان آدم وعدهاى جز فريبندگى نميدهد . قطعى است كه تو اى شيطان ، سلطهاى بر بندگان من ندارى و پشتيبانى پروردگار تو كافى است ) .
توضيح مقصود از شركت شيطان در اموال و اولاد و ساير شئون زندگى ،
شركت محسوس و عينى نيست كه مانند يك پديده فيزيكى قابل مشاهده باشد ، بلكه منظور شريك شدن او در هدفگيرىها و انتخاب وسايل و ساير عوامل محرك انسانى در انديشه و گفتار و رفتار مىباشد . مانند شركت نفس كه مديريت غرايز حيوانى را دارد و در شئون زندگى داخل در هدف گيرىها و انتخاب وسايل و ساير عوامل محرك مىگردد . سهم آدمى در اين شركت گاهى بقدرى تقليل پيدا مىكند كه شئون زندگى آدمى تا حدّ مالكيت انحصارى شيطان و هوى و هوس در مىآيد . اين حدّ از تبهكارى در قرآن مجيد در آيه زير گوشزد شده است :
اَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ اِلهَهُ هَواهُ اَ فَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكيلاً 1 .
( آيا ديدى آن كس را كه هواى نفسش را خداى خود قرار داده است ، آيا تو وكيل او مىباشى ) . 3 ، 4 فباض و فرّخ فى صدورهم و دبّ و درج فى حجورهم ( اين موجود پليد در درون سينههاى آنان تخم گذارد و جوجه درآورد و حركت كرد و تدريجا در آغوش آنان نشست ) .