8 حق ثابت ، و باطل در گذر است :
اَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ اَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَداً رابِياً وَ مِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِى النَّارِ ابْتِغاءَ حِلْيَةٍ اَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ فَاَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفاءً وَ اَمَّا ما يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِى الْأَرْضِ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ 1 .
( خداوند آبى از آسمان فرستاد ، درّهها بگنجايش خود به جريان افتادند ،
آن سيل كفهاى برآمده بر روى خود برآورد ، و از آن موادى كه براى زينت يا كالاى ديگر در آتش مىگذاريد و شعله روى آنها بوجود مىآوريد ، كفهايى مانند سيل برمىآورد ، خداوند حق و باطل را بدينسان مطرح مىكند . امّا كفها ناپايدارند و مىروند و امّا آنچه كه براى مردم سودمند است ، در روى زمين پايدار مىماند ،
بدين ترتيب خداوند مثلها مىزند ) .
در اين آيه ثبوت و بقاء را يكى از مختصات حق معرفى نموده زوال و فنا را از خصايص باطل گوشزد كرده است . مسلم است كه مقصود ثبوت و زوال زمانى نيست ، يعنى چنين نيست كه هر واقعيتى كه در قلمرو هستى اندكى از زمان برخوردار شود ، باطل و آنچه كه دوام و استمرار دارد حق است ، بلكه منظور اينست كه هر واقعيتى كه در مسير حيات انسانها عامل نفع اصيل به معناى عمومى آن باشد ، حق است و آنچه كه نمودى از خود نشان مىدهد ، ولى هيچگونه سودى به حال انسانها ندارد ، اگر چه براى مدتى ديدگاه آدمى را اشغال نمايد ، در واقع پوچ و گذران است .
وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ اِنّ الْباطِلُ كانَ زَهُوقاً 2 .
-----------
( 1 ) الرعد آيه 17 .
-----------
( 2 ) الاسراء آيه 81 .
[ 62 ]
( و بگو : حق آمد و باطل رفت . بطور قطع باطل رفتنى و محو شدنى است ) .