ترجمه خطبه شانزدهم سخنى از امير المؤمنين عليه السلام ، در آن هنگام فرمود كه در مدينه با او بيعت كردند
در اين سخن اطلاعى را كه از سرنوشت احوال مردم دارد خبر مىدهد و مردم را به گروههايى تقسيم مىنمايد 1 .
تعهد خود را در گرو سخنى كه مىگويم قرار داده 2 ضمانت آن را به عهده مىگيرم 3 . كسى كه اندرزها و وسايل تجربه ، كيفرهاى پيش رويش را بر وى آشكار بسازد ، خويشتن دارى و تقوى او را از تجاوز و ارتكاب اشتباهات جلوگيرى ميكند 4 آگاه باشيد ، آزمايشى كه امروز شما را در بر گرفته همانند آزمايش روزى است كه خداوند پيامبرش را برانگيخته بود 5 .
سوگند به خدايى كه پيامبر را به حق مبعوث فرموده است ، شما گرفتار آشوبهاى فكرى و عقيدتى گشته 6 در پرويزن حوادث براى تصفيه بهم خواهيد خورد 7 .
و چونان محتواى ديگ جوشان ، در هم و بر هم خواهيد گشت 8 تا پايين نشينانتان صعود به بالا نمايند و بالانشينانتان به پستىها سقوط كنند 9 .
گروهى از شما كه در گذشته تقصير كار بودند ، پيش بتازند و جمعى كه در جامعه پيشتازانى بودند ، خطا كار گردند 10 .
سوگند بخدا ، كلمهاى را مخفى نداشتهام و هرگز دهان بدروغ باز نكردهام 11 .
من از پيش به موقعيت كنونى و وضعى كه امروز جامعه را فرا گرفته است ، خبر داده شدهام 12 .
بشما هشدار مىدهم : خطاهايى كه مردم مرتكب مىشوند ، چونان اسبهاى چموشند 13 كه خطاكاران سوار بر آنها گشته ، با افسارهايى از دست رفته در بيراههها و سنگلاخها مىتازند 14 پايان اين تاخت و تاز طغيانگرانه آتش است 15 .
[ 228 ]
آگاه باشيد ، اوصاف تقوى چونان مركبهايى رامند 16 كه انسانهاى متقى سوار بر آنها گشته ، زمام بدست 17 راهى بهشت الهىاند 18 .
حقى وجود دارد و باطلى و هر يك براى خود اهلى مخصوص دارد 19 اگر باطل در افزايش باشد ، تازگى ندارد ، زيرا هواخواهان باطل از قديم در اكثريتاند 20 و اگر در اقليت باشد ، [ نقصى براى حق نيست ] با اينحال اجرايش امكان پذير و قابل تحقق است 21 . چه اندك است بازگشت آنچه كه روى گردانيده بگذشته خزيده است 22 .
[ سيد رضى گفته است : « مىگويم : نكات عالى بلاغت و عظمتى كه در اين سخن كوتاه وجود دارد ، بالاتر از هر گونه تحسين و توصيف است 23 [ 1 ] لذتى كه حكماء و كمال يافتگان از تعجب در محتواى اين سخن مىبرند ، بيش از لذت درك نكات و حقايقى است كه در آن وجود دارد 24 . در اين سخن به اضافه آنچه كه گفتيم ، مزايايى از فصاحت وجود دارد كه هيچ زبانى ياراى گفتنش را ندارد و هيچ انسانى نميتواند اطلاعى از وسعت و عمق آنها بدست بياورد 25 .
آنچه را كه مىگويم ، هيچ فردى جز كسانى كه در فن بلاغت و نكته سنجى بمقام شايستهاى نايل شده 26 به ريشههاى اصلى آن نفوذ نمودهاند ، درك نميكند 27 جز دانايان كسى قدرت تعقل اين سخنان را ندارد 28 2 .
( 1 ) جمله سيد رضى چنين است : « ان فى هذا الكلام الادنى من مواقع الاحسان . . . » بعضى از شارحين نهج البلاغه كلمه الادنى را بمعناى كوتاه و مختصر گرفتهاند . احتمال ديگرى هم هست كه مقصود از الادنى پايينترين مراتب باشد ، بنابر اين ، معناى كلام سيد رضى چنين است كه كمترين نكات بلاغت و عظمت اين سخن در مرتبهاى بالاتر از تحسين و توصيف است .
-----------
( 2 ) العنكبوت آيه 43 .
[ 229 ]