آسمان پر ستارهای كه بالای سر ما قرار دارد و ديگر وجدانی كه در درون ماجای دارد " .گويند همين جمله بر لوح قبر او حك شده است . مرحله دوم ، مربوط به رفتار انسان است . انسان میتواند از فرمانهایمشروط ضميرش اطاعت كند و در حقيقت از تمايلات و غرائز خود پيروی نمايدو میتواند از ضمير اخلاقی خود كه ماوراء ميلها است اطاعت نمايد كه دراين صورت ، رفتارش اخلاقی خواهد بود . ه . از كجا بفهميم كه فرمانی كه از ضمير خود دريافت میداريم يك فرمانمطلق است نه مشروط . به عبارت ديگر معيار اينكه فرمانی كه به ما رسيدهالهام وجدان اخلاقی است يا ناشی از تمايلات است چيست ؟ كانت معيارهايی بيان میكند : يكی اينكه : نظر به اينكه كار اخلاقی باكار مصلحت آميز دو تا است ، فرمان اخلاقی ، كلی و عمومی است . كانتمدعی است كه فرمان وجدان اين است كه : " بنابر قاعدهای رفتار كن كه به موجب آن در همان حال بتوانی بخواهیكه آن قاعده يك قانون كلی باشد " ( 1 ) .پس هر فرمانی كه از ضمير درباره امری يافتی ، بينديش و بين آيامیخواهی اين كار و اين راه يك قاعده عمومی باشد ، ميان خود و ديگران دراين جهت فرق نمیگذار ی ، پس آن يك دستور اخلاقی است . اما اگر ديدی آنرا فقط برای خود میخواهی و پاورقی : . 1 كليات فلسفه ، تأليف پاپكين و استرول ، ترجمه آقای دكتر مجتبوی . |