است شريف فی حد ذاته نه به خاطر ميل و طمع در چيزی يا ترس از چيزی .مقصود اين است كه عارف از نظر هدف " موحد " است ، تنها خدا رامیخواهد و لكن او خدا را به واسطه نعمتهای دنيوی و يا اخرويش نمیخواهد ،زيرا اگر چنين باشد ، مطلوب بالذات او اين نعمتها است و خدا مقدمه ووسيله است ، پس معبود و مطلوب حقيقی همان نعمتها هستند و در حقيقتمعبود و مطلوب حقيقی نفس است زيرا آن نعمتها را برای ارضاء نفسمیخواهد . عارف هر چه را بخواهد به خاطر خدا میخواهد . او اگر نعمتهای خدا رامیخواهد از آن جهت میخواهد كه آن نعمتها از ناحيه او است و عنايت اواست ، كرامت و لطف او است . پس غير عارف خدا را به خاطر نعمتهايشمیخواهد و عارف نعمتهای خدا را به خاطر خدا میخواهد . اينجا پرسشی پيش میآيد كه اگر عارف خدا را برای چيزی نمیخواهد پسچرا او را عبادت میكند ؟ مگر نه اين است كه هر عبادتی برای منظوری است؟ شيخ پاسخ میدهد كه هدف عارف و انگيزه عارف بر عبادت يكی از دو چيزاست . يكی شايستگی ذاتی معبود برای عبادت ، يعنی از آن جهت او راعبادت میكند كه او شايسته عبادت است . نظير اينكه انسان كمالی در شخصيا شيئی میبيند و او را مدح و ستايش میكند . اگر بپرسند كه انگيزه تو ازاين ستايش چيست ؟ اين ستايش برای تو چه فايدهای دارد ؟ میگويد : " منبه طمع فايدهای از اين شخص يا از اين شیء ستايش نكردم ، فقط از آن جهتستايشش كردم كه او را به حق لايق ستايش ديدم " . |