آنها بپردازيم ، ولی برای اينكه يك اشاره اجمالی كرده باشيم ، به نظرمیرسد كه از همه بهتر اين است كه از نمط نهم " اشارات " بوعلی سينااستفاده كنيم . بوعلی فيلسوف است نه عارف ، ولی يك فيلسوف خشك نيست ، مخصوصا دراواخر عمرش تمايلات عرفانی پيدا كرده و در " اشارات " كه ظاهرا آخريناثرش است فصلی را به " مقامات العارفين " اختصاص داده است .ما ترجيح میدهيم كه به جای اينكه از كتب عرفا چيزی ترجمه و نقل كنيمخلاصهای از اين فصل كه فوق العاده زيبا و عالی است بياوريم . تعريف المعرض عن متاع الدنيا و طيباتها يخص باسم الزاهد ، و المواظب علیفعل العبادات من القيام و الصيام و نحو هما يخص باسم العابد ، والمتصرف بفكره الی قدس الجبروت مستديما لشروق نور الحق فی سره يخصباسم العارف و قد يتركب بعض هذه مع بعض . آنكه از تنعم دنيا رو گردانده است " زاهد " ناميده میشود . آنكه برانجام عبادات از قبيل نماز و روزه و غيره مواظبت دارد به نام " عابد" خوانده میشود . و آنكه ضمير خود را از توجه به غير حق باز داشته ومتوجه عالم قدس كرده تا نور حق بدان بتابد به نام " عارف " شناختهمیشود . البته گاهی دوتا از اين عناوين يا هر سه در يك نفر جمع میشود .اگر چه بوعلی در اينجا زاهد و عابد و عارف را تعريف كرده است ولیضمنا زهد و عبادت و عرفان را نيز تعريف كرده است . زيرا تعريف زاهدبما هو زاهد ، و عابد بما هو عابد ، و عارف بما هو |