يابد به اين معنی كه ضرورت طرح بسياری از مسائل فلسفی در قلمرو كلام لازمشناخته شد . شايد به ياری خدا ما بعدا توفيق بيابيم و نمونههايی از هر دوقسم كه به آنها اشاره كرديم بياوريم . كلام عقلی و كلام نقلی علم كلام در عين اينكه يك علم استدلالی و قياسی است ، از نظر مقدمات ومبادئی كه در استدلالات خود به كار میبرد مشتمل بر دو بخش است : عقلی ونقلی . بخش عقلی كلام ، مسائلی است كه مقدمات آن صرفا از عقل گرفته شده استو اگر فرضا به نقل استناد شود به عنوان ارشاد و تأييد حكم عقل است ، مثلمسائل مربوط به توحيد ونبوت و برخی از مسائل معاد . در اينگونه مسائلاستناد به نقل - كتاب و سنت - كافی نيست ، صرفا از عقل بايد استمدادشود . بخش نقلی كلام ، مسائلی است كه هر چند از اصول دين است و بايد بهآنها مؤمن و معتقد بود ، ولی نظر به اينكه اين مسائل فرع بر نبوت است ،نه مقدم بر نبوت و نه عين آن ، كافی است كه از طريق وحی الهی يا سخنقطعی پيامبر مطلب اثبات شود ، مثل مسائل مربوط به امامت ( البته بهعقيده شيعه كه امامت را از اصول دين اسلام میداند ) و اكثر مسائل مربوطبه معاد . |