اكرم ( ص ) و مخصوصا در خطب اميرالمؤمنين علی ( ع ) تعقيب و تفسير شدهاست ، گو اينكه سبك و اسلوب اين مباحث با سبك و اسلوبی كه متكلميناسلامی داشتند متفاوت است . تحقيق يا تقليد قرآن كريم ، ايمان را بر پايه تعقل وتفكر گذاشته است . قرآن هموارهمیخواهد كه مردم از انديشه به ايمان برسند . قرآن در آنچه بايد به آنمؤمن و معتقد بود و آنرا شناخت " تعبد " را كافی نمیداند . عليهذا دراصول دين بايد منطقا تحقيق كرد . مثلا اينكه خداوند وجود دارد و يكی استمسألهای است كه منطقا بايد به آن پی برد ، و همچنين اينكه حضرت محمدصلی الله عليه و آله پيامبر خدا است . اين جهت باعث شد كه علم اصولدين از همان قرآن اول پايه گذاری شود . پيوستن اقوام و ملل مختلف به اسلام با يك سلسله افكار و انديشهها ، وهمزيستی مسلمين با ارباب ديانات ديگر از قبيل يهوديان و مسيحيان ومجوسيان و صابئين ، و مجادلات مذهبی كه ميان مسلمين و آن فرقهها رخ میداد، و خصوصا پيدايش گروهی به نام " زنادقه " در جهان اسلام كه به طور كلیضد دين بودند با توجه به آزاديی كه خلفای عباسی ( در حدودی كه با سياستبرخورد نداشت ) داده بودند ، و پيدايش فلسفه در عالم اسلامی كه به نوبهخود شكوك و شبهاتی بر میانگيخت ، موجب شد كه بيش از پيش ضرورتتحقيق در مبانی ايمانی اسلامی و دفاع از آنها در ميان مسلمين احساس شود وموجب ظهور متكلمان برجستهای در قرنهای دوم و سوم و چهارم گرديد . |