او از بوعلی سينا و فارابی بسی عظيمتر است . محی الدين بيش از دويست كتاب تأليف كرده است . بسياری از كتابهایاو و شايد همه كتابهايی كه نسخه آنها موجود است ( در حدود سی كتاب )چاپ شده است . مهمترين كتابهای او يكی " فتوحات مكيه " است كهكتابی است بسيار بزرگ و در حقيقت يك دائره المعارف عرفانی است .ديگر كتاب فصوص الحكم است كه اگر چه كوچك است ولی دقيقترين وعميقترين متن عرفانی است . شروح زياد بر آن نوشته شده است . در هر عصریشايد دوسه نفر بيشتر پيدا نشده باشند كه قادر به فهم اين متن عميق باشند.محی الدين در سال 638 در دمشق درگذشت و همانجا دفن شد . قبرش در شامهم اكنون معروف است . و . صدرالدين محمد قونوی . اهل قونيه ( تركيه ) و شاگرد و مريد و پسرزن محی الدين عربی . با خواجه نصير الدين طوسی و مولوی رومی معاصر است .بين او و خواجه نصير مكاتبات رد و بدل شده و مورد احترام خواجه بودهاست . ميان او و مولوی در قونيه كمال صفا و صميميت وجود داشته است .قونوی امامت جماعت میكرده و مولوی به نماز او حاضر میشده است و ظاهراهمچنانكه نقل شده مولوی شاگرد او بوده و عرفان محی الدينی را كه درگفتههای مولوی منعكس است از او آموخته است . گويند روزی وارد محفلقونوی شد . قونوی از مسند خود حركت كرد و آن را به مولوی داد كه بر آنبنشيند . مولوی ننشست و گفت جواب خدا را چه بدهم كه بر جای تو تكيهزنم ؟ قونوی مسند را به دور انداخت و گفت مسندی كه تو را |