از اين اشخاص . درست مثل اين است كه شخصی را در كنار رودخانه يا لبدريا ببينيم و آنگاه بينديشيم كه اين شخص ظرف خويش را از كدام بركه پركرده است ، در جستجوی بركهای برای توجيه ظرف آب او باشيم و رودخانه يادريا را نديده بگيريم ! ابوذر جز اسلام از كدام منبع ديگری میتوانسته استالهام بگيرد ؟ ! كدام منبع به قدر اسلام میتواند الهامبخش ابوذرها برایقيام در برابر جبارهايی مانند معاويه باشند ؟ ! عين آن جريان را در موضوع عرفان میبينيم . مستشرقين در جستجوی منبعیغير از اسلام هستند كه الهام بخش معنويتهای عرفانی باشد و اين دريای عظيمرا ناديده میگيرند . آيا میتوانيم همه اين منابع را اعم از قرآن و حديثو خطبه و احتجاج و دعا و سيره انكار كنيم برای آنكه فرضيه بعضی ازمستشرقين و دنباله روهای شرقی آنها درست درآيد ؟ ! خوشبختانه اخيراافرادی مانند نيكولسون انگليسی و ماسينيون فرانسوی كه مطالعات وسيعی درعرفان اسلامی دارند و مورد قبول همه هستند صريحا اعتراف دارند كه منبعاصلی عرفان اسلامی قرآن و سنت است . با نقل جملههائی از نيكولسون اين درس را پايان میدهيم . وی میگويد :" در قرآن میبينيم كه میگويد : " خدا نور آسمانها و زمين است ( 1 )او اولين و آخرين میباشد ( 2 ) هيچ خدائی به غير او نيست ( 3 ) همه پاورقی : . 1 الله نور السموات و الارض ». . 2 هو الاول و الاخر ». . 3 لا اله الا هو ». |