انتخابى كه پيشتازان جامعه اسلامى پس از وفات پيامبر جز آن را انتظار نداشتند
در مباحث گذشته اثبات كرديم كه خلافت امير المؤمنين على بن ابيطالب ( ع ) پس از وفات پيامبر اكرم ( ص ) چنان بديهى بود كه اشخاص مطّلع با شنيدن تصدى شخص ديگر به زمامدارى در شگفتى عميق فرو رفتند زيرا با يك حادثهاى كه مورد انتظار نبود ، روبرو گشتند . براى اثبات اين مسئله كافى است كه فقط عبارت يعقوبى را كه در تاريخ خود آورده است مورد مطالعه قرار بدهيم . « يعقوبى مىگويد :
و كان المهاجرون و الأنصار لا يشكّون فى علىّ 1 .
( مهاجرين و انصار شكى درباره [ خلافت على ( ع ) پس از پيامبر ] نداشتند ) .
عامل اصلى اينكه همه طبقات مردم خلافت على ( ع ) را پس از وفات پيامبر اكرم بديهى مىدانستند ، فضايل و عظمتهاى بىشمار على ( ع ) بود كه در دوران پيامبر بروز و انحصار و تقدم او را بر همگان اثبات كرده بود . آنان جملات فوقالعادهاى از پيامبر درباره على بن ابيطالب ( ع ) شنيده بودند . آنان بودند كه :
حديث : انت منّى بمنزلة هارون من موسى الاّ انّه لا نبىّ بعدى .
( نسبت تو اى على با من ، نسبت هارون با موسى است ، جز اينكه پس از من پيامبرى نيست ) را براى ما كه قرنهاى متمادى از زمان پيامبر فاصله گرفتهايم ، نقل
-----------
( 1 ) تاريخ يعقوبى ج 2 ص 124 .
[ 328 ]
كردهاند . همانها بودند كه :
لا تسبّوا عليا فإنّه ممسوس فى ذات اللّه .
( به على ناسزا نگوييد ، زيرا او شيفته و بيقرار ذات خداوندى است ) را براى ما روايت كردهاند . اگر از شبلى شميل بپرسيم كه مأخذ و دليل تو براى اثبات اين جمله كه ميگويى :
« پيشوا على بن ابيطالب بزرگ بزرگان ، يگانه نسخهايست كه نه شرق و نه غرب ، نه ديروز و نه امروز نسخهاى مطابق اين اصل نديده است » چيست ؟ چه پاسخى دارد ، جز اينكه بگويد : پيشتازان صدر اول اسلام و آنانكه زندگى على ( ع ) را ديدهاند ، چنين و چنان گفتهاند .